آی خانم منشی ، آی خانم منشی رنگ آشنای چشمانت پیدا نیست
آی خانم منشی ، آی خانم منشی رنگ آشنای چشمانت پیدا نیست
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خانم منشی صبر کردم و نزاشتم هیچکسی به جای تو بیاد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خانم منشی منو شما صدا نزن یه روزی عاشقم بودی (مثلا)
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 83 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 83 مهمان ها)