بچه ها آلبوم محمد معتمدی رو گوش دادید ؟
بچه ها آلبوم محمد معتمدی رو گوش دادید ؟
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خون شود این دل که شکیبا ندارد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تفنگ دست نقره ام رو فروختوم
برای وی عطر 30 هزار تومنی خریدوم
فرستادوم ولی انگار نه انگار
عطر 30 هزار تومنی داد و بیدا
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
سـفر کردم که یابم بلکه یارم را ... نجستم یارُ گم کردم دیارم را
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
MP3 320[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
MP3 128[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بر طبل شادانه بکوب پیروز و مردانه بکوبخانم منشی رو یافتم یافتم عاقا یافتم
صابر زنگ بزن رستوران
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
نوشته اصلی توسط Rasool24
بر طبل شادانه بکوب پیروز و مردانه بکوب
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
برو صاف تو روش بگو من بهتون علاقه دارم /بر طبل شادانه بکوب پیروز و مردانه بکوب
با دو تا از دوستام پارک بودم تا ساعت 9 بعد خدافظی کردم اومدم خونه همین که رسیدم خونه رفیقم زنگ زد گفت عشقت اینجا روبه روی من نشسته پاشو بیا ! پاتوقش رو پیدا کردم از فردا میرم اونجا خیمه میزنم عطر فروشی راه میندازم
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
برو بهش بگو : من به تو علاقه مندم دوست دارم با تو بخندم
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
قبلا گفتم ولی برخورد دوستانه ای نداشت
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
در حال حاضر 94 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 94 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
