مسجد محل ما ک*سخل شده داره ربنا پخش می کنه
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
هر کبوتر میپرد از جانبی
این کبوتر جانب بی جانبی
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
آخر هفته سفری دیگر به سوی ارمنستان
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
سنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله ی شب گیر کنم
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دل دیووانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش حق که سر زلف تو زنجیر کنم
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 141 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 141 مهمان ها)