××× بـــــا جــنبـه هـــا ×××

[Rasoulh111]

یه سر پاشو بریم تا سربازی ببین چجوری آدمو عین دو کیلو خیار میفروشن واسه دو روز تشویقی

نامردا خود منو چندبار مفت فروختن واسه خودشیرینی پیش فرمانده و مرخصی

تو طول خدمتم یبار یه سرباز نفروختم

[penhold]

داغ دلم تازه شد چقدر كميته ميگرفت ما رو

نمیزدن ؟ کمیته ای ها حسابی غاطی بودن

[tandis_m]

نامردا خود منو چندبار مفت فروختن واسه خودشیرینی پیش فرمانده و مرخصی

تو طول خدمتم یبار یه سرباز نفروختم

اي بابا با اين حساب بايد حرفمو پس بگيرم دختر و پسر نداره

[penhold]

آدم فروش پلی شد البته در ذهنم

[tandis_m]

نمیزدن ؟ کمیته ای ها حسابی غاطی بودن

نه منو چند بار كه گرفتن همون تو ماشين چرخوندن و تعهد نامه دادن امضا كردم بعد ولم كردن اگه ميبردن كميته كه پدر در مياوردن

[Rasoulh111]

اي بابا با اين حساب بايد حرفمو پس بگيرم دختر و پسر نداره

اره ادم فروختن ربطی به پسر دختر بودن نداره زمونه بد زمونه ای شده پر ادم نامرد
سلام علیکم

هیچ جا مثل خدمت ادمو نمیفروشن

[penhold]

نه منو چند بار كه گرفتن همون تو ماشين چرخوندن و تعهد نامه دادن امضا كردم بعد ولم كردن اگه ميبردن كميته كه پدر در مياوردن

خوشم میاد از همون جوانی داستان داشتی البته الانم جوونی ها اون زمان که خیلی خیلی جوون بودی منظورمه

[tandis_m]

اره ادم فروختن ربطی به پسر دختر بودن نداره زمونه بد زمونه ای شده پر ادم نامرد
سلام علیکم

هیچ جا مثل خدمت ادمو نمیفروشن

سلام رسول جان
چون اونجا ادما يه دست نيستن از همه قشري با فرهنگهاي متفاوت يكجا جمع شدن

[tandis_m]

خوشم میاد از همون جوانی داستان داشتی البته الانم جوونی ها اون زمان که خیلی خیلی جوون بودی منظورمه

كوفت بيچاره ماها تازه به اون تيپمون به ماها ميگفتن پانك ( مانتوي بلند و تيره و اپل 20 سانتي و...) منو بيشتر به خاطر آرايش ميگرفتن

[penhold]

كوفت بيچاره ماها تازه به اون تيپمون به ماها ميگفتن پانك ( مانتوي بلند و تيره و اپل 20 سانتي و...) منو بيشتر به خاطر آرايش ميگرفتن

اون موقع کسی مانتو بلند میپوشید میگفتن بی حجابه ینی چه جوری این مانتو ها ینی عبای آخوندا رو با اپل های رو دوش میپوشیدین اتفاقاً یه بار با خواهرم داشتیم از خاطرات اون زمان صحبت میکردیم ، اپل هم داستانی داشته ها