دائم به گردش و خوشی باشی ، این نی نی کوچولوت زودتر بره مدرسه راحت بشیم باووو
یارو دو کیلو خیار میفروشه دو تا داد میزنه تا بفروشتش ، عادمو با جعبه میفروشن ، البته بعدا رفتم بازرسی پادگان دیگه کسی زورش نمیرسید که کاریم داشته باشه ، کادریا هم جرات حرف زدن نداشتن خداییش ابهتی داشت
ده اگه میفروختیم که از کار بقیه انقدر ناراحت نمیشدیم