چه دردیست در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن
تو اون شام مهتاب کنارم نشستیعجب شاخه گل وار به پایم شکستیقلم زد نگاهت به نقش آفرینیکه صورتگری را نبود این چنینیپریزاد عشقو مه آسا کشیدیخدا را به شور تماشا کشیدی
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
تو دونسته بودی، چه خوش باورم منشکفتی و گفتی، از عشق پرپرم منتا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تابتا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریابقسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینیتو یک جمع عاشق ، تو صادقترینیهمون لحظه ابری رخ ماهو آشفتبه خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت
گذشت روزگاری از اون لحظه نابکه معراج دل بود به درگاه مهتابدر اون درگه عشق چه محتاج نشستمتو هر شام مهتاب به یادت شکستمتو از این شکستن خبرداری یا نههنوز شور عشقو به سر داری یا نه
هنوزم تو شبهات اگه ماهو داریمن اون ماهو دادم به تو یادگاریهنوزم تو شبهات اگه ماهو داریمن اون ماهو دادم به تو یادگاری
برم یه فیلمی ببینم من که حالا حالاها بیدارم
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
منم الان the call رو دیدم
توی این سبک prisoners قوی تر بود... هرکی ندیده پیشنهاد میکنم
در حال حاضر 54 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 54 مهمان ها)