یه پاییز دیگه بازم تو راهه
بازم چشام به راه تو سیاهه
یه پاییز دیگه بازم تو راهه
بازم چشام به راه تو سیاهه
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
ای به قربون خم زلف سیاهت
فدای عارض مانند ماهت
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دیدار اتفاقی یک عمره آرزومه
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
تو بی نهایت شب وقتی نگات میخندید
چشمای خیره ی من اندوه تو نمیدید
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 14 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 14 مهمان ها)