الان زن داداشم اومده بود مثکه با داداشم حرفش شده رسوندش دم در خودش رفته بیرون بغض کرده نرفته خونه خودشون اومد اینجا چقد ناراحت شدم براش اخرشم حرف نزد دلم میخواست بغلش کنم بگم غصه نخور داداشم یه همچین اخلاقای مزخرفی هم قاطی اون همه اخلاق خوبش داره... واسش یه کاسه بزرگ بستنی گذاشتم هی میگفت نمیخوام اما همه ـشم خورد
چقدر تو مهربونی
ولی به نظر من بغلش نکن ! خوبیت نداره
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
2 کاربر مقابل از R A S O O L عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
الان زن داداشم اومده بود مثکه با داداشم حرفش شده رسوندش دم در خودش رفته بیرون بغض کرده نرفته خونه خودشون اومد اینجا چقد ناراحت شدم براش اخرشم حرف نزد دلم میخواست بغلش کنم بگم غصه نخور داداشم یه همچین اخلاقای مزخرفی هم قاطی اون همه اخلاق خوبش داره... واسش یه کاسه بزرگ بستنی گذاشتم هی میگفت نمیخوام اما همه ـشم خورد
3 کاربر مقابل از Hadi0021 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .