صفحه 1955 از 3874 نخستنخست ... 95514551855190519451953195419551956195719652005205524552955 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 19,541 به 19,550 از 38738

موضوع: ××× بـــــا جــنبـه هـــا ×××

  1. #19541
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    15,602
    تشکر
    248
    تشکر شده : 13,531
    پسره پست گذاشته:
    ﺗﻮ ﺁﺳﻤﻮﻧﺎ ﺩﻧﺒﺎﻟﺖ ﻣﯿﮕﺸﺘﻢ ,
    ﺯﻳﺮﻩ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﭘﯿﺪﺍﺕ ﮐﺮﺩﻡ.....!

    دوس دخترشم زیرش کامنت گذاشته:
    غریبه نیست پسرعموته....!!



  2. 6 کاربر مقابل از Rasoulh111 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  3. #19542
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    21,837
    تشکر
    14,337
    تشکر شده : 9,097
    نقل قول نوشته اصلی توسط rebasss نمایش پست ها
    الکی نیست که نا سلامتی من 4 واحد هواشناسی پاس کرده بودما
    ولی حیف رگباریه




    احساس میکنم کلیدشو گم کرده
    اینجا نرم بود.. با عشق اومد1.2 ساعت زد و خودشو خالی کرد

    حسن کلید ساز دزدیده





  4. کاربر مقابل از MaMaTiR عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #19543
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    21,837
    تشکر
    14,337
    تشکر شده : 9,097
    خوب میریم ی بارون دیگه رو داشته باشیمایندفعه رگباریه

    تا بیام ارسال کنم قطع شد ...1 دقیقه





  6. کاربر مقابل از MaMaTiR عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #19544
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    افســــــانه هــا
    " شنــل قرمزی "
    _________________
    روزی روزگاری دختری در دهکده ای نزدیک جنگلی زندگی میکرد.
    او هر روز بیرون میرفت و یک مینیژوپ(دامن کوتاه) و یکـ شــُــرت نخ در بهشت قرمز میپوشید و هر وخت خــَـم میشد..همگان کــ.ون و شرته اورا دید میزدند و اورا شــُـرت قرمزی صدا میکردند
    روری مادر شرت قرمزی میخواست دوتا دوست پسره سیاه پوسته خود را بیاره خونه تا بکننش و میخواس دخترشو دک کنه و به دخترش گفت :مامانبزرگت جواب مسیج واستاپ و تلگرام رو نمیده،نگرانشم..برو به مامانبزرگت سر بزن و ببین کــُـ.ـس چروک هنوز زندس یا نه..سر راه هم دوتا بندری بخر که باهم بخورین..فقط تو جنگل مواظب باش تا خفتت نکنن و پردتو بزنن.مثل 5 باز قبل پول ندارم بدم دکتر زنان زایمان پردتو بدوزن :|
    شرت قرمزی گفت:مامان نگران نباش و راه افتاد و رفت سمته خونه مادربزرگ.
    در جنگل شرت قرمزی دوبار با خربزه مشهد خودارضــ.ایی کرد و حواسش به سایه تاریک پشت سرش نبود
    همین که راه افتاد.یهــو یه گرگه گولاخ با کــ.یری سیخ شده پرید جلوش و با لحن حشــ.ری گفت:عمـــو ژوون کلاس چندمی؟
    شرت قرمزی:مادرم بم گفته با غریبه ها صحبت نکنم و دویید سمته خانه مادربزرگ
    و باز هم گرگ با کیــ.ره سیخ پرید جلویه شرت قرمزی و گفت:کــووجــا میری گوگولی؟
    شرت قرمزی:میروم خانه مادربزرگ که در وسط جنگل و کنار بهر است و پیتیکو پیتیکو دویید سمته خانه مادربزرگ
    تو همین اوصاف گرگه کــ.سکش تندتر رفت سمت خانه مادربزرگ و در زد..مادربزرگ فکر کرد شرت قرمزیه و در رو باز کرد که یهــو دید یه گرگــه گولاخ با کیــ.ره سیــخه 45 سانتی اومد تو
    گرگ:اوه عجب مامان بزرگی..عجب ساپورته پلنگی پوشیدی تا خواست مادربزرگ رو بگیرد و دخــ.ول کند. مادر بزرگ با یه حرکت نینجایی پرید تو کمد و در رو بست..گرگ هرچقدر زور زد،موفق نشد در را باز کند.
    در همین هنگام شورت قرمزی در را زد..گرگــ پرید یه ســت شرت و کــُــ.رسته پلنگی مادر بزرگ رو پوشید و پرید تو تخت خوابو گفت:بیا تو عزیزم.
    شرت قرمزی که اومد تو،با دیدن مادر بزرگ تعجب کرد و گفت:چرا صداتون اینقدر کلفت شده؟
    گرگ:عزیزم سرما خوردم..بیا نزدیک تر
    شرت قرمزی که نزدیک تر شد گفت:چرا گوشاتون اینقد دراز شده؟
    گرگ یهو پرید و شرت قرمزی رو گرفت و گفت:کــُــ.س نگو گالیور..نقشه رو رد کن بیاد..خفه شو و شرت قرمزی رو گرفت و به 17 روشه جنگلی و گرگینه ای بش تجــ.اوز کرد ولی خود گرگ تعجب کرد که شرت قرمزی خوشش آمده بود و میگفت :عــاخرین ضربه رو محکم تر بزن
    در همون لحظه مادربزرگ هم با صدای ناله آنها شـ.هوتی شد و آمد بیرون و 3 نفری سکــ.س گروهی کردن و تا عــاخر شب بکن بکنی بود تو کلبه.
    و بعد آنروز هر شبه جمعه 3 نفری برنامه خاک برسری داشتند.
    البته شورت حسین به کنار

    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  8. 6 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  9. #19545
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    21,837
    تشکر
    14,337
    تشکر شده : 9,097
    چه میری داستان میسازی





  10. کاربر مقابل از MaMaTiR عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  11. #19546
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    نقل قول نوشته اصلی توسط MaMaTiR نمایش پست ها
    اینجا نرم بود.. با عشق اومد1.2 ساعت زد و خودشو خالی کرد

    حسن کلید ساز دزدیده
    الهی قطع بشه دیگه نیاد


    باس لو بدیم حسن کلید سازو

    نقل قول نوشته اصلی توسط MaMaTiR نمایش پست ها
    خوب میریم ی بارون دیگه رو داشته باشیمایندفعه رگباریه

    تا بیام ارسال کنم قطع شد ...1 دقیقه

    بارونم زود ارضـــ.ا شده
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  12. #19547
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    15,602
    تشکر
    248
    تشکر شده : 13,531
    قبلا مچ دخترا رو با دوست پسراشون میگرفتی تا ٥ سال مثل سگ ازت میترسیدن!















    چند روز پیش مچ دختر 11 ساله همسایه رو با یه پسره تو پشت بوم گرفتم!















    فرداش اس داده به كسی چیزی بگی میدم دوس پسرام جرت بدن o_O







    .







    .







    .







    .







    دو سه روز باعینك دودی و عصا سفید میرم بیرون !
    &&&&&&



  13. 6 کاربر مقابل از Rasoulh111 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  14. #19548
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    15,602
    تشکر
    248
    تشکر شده : 13,531
    امروز 10 تا پست عاشقانه برای دوس دخترم گذاشتم




    دیدم جواب داده عزیزم پریودم بزار تموم شد چشم



    چقد کمال، چقد فهم،چقد شعور
    احسنت ب روحیهت دختر



  15. 6 کاربر مقابل از Rasoulh111 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  16. #19549
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    15,602
    تشکر
    248
    تشکر شده : 13,531
    ديروز داشتم برنامه تلويزيون رو ميديدم،
    دكتره داشت در مورد فوايد سير ميگفت:
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    اينقدر خاصيت داشت كه حتي آخر صحبتهاش
    تاكيد كرد
    پيشنهاد ميكنم خانوما به آقايون هفته اي دو بار سير بدن
    حالا نفهميدم اين سير رو ميگه يا اون سيرو



  17. 6 کاربر مقابل از Rasoulh111 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  18. #19550
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    نقل قول نوشته اصلی توسط MaMaTiR نمایش پست ها
    چه میری داستان میسازی

    آخر این داستانها لبخندمان را میسازد
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  19. 2 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


صفحه 1955 از 3874 نخستنخست ... 95514551855190519451953195419551956195719652005205524552955 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 226 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 226 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •