وصل تو کجا و من مهجور کجا
دردانه کجا حوصله مور کجاهر چند ز سوختن ندارم باکی
پروانه کجا و آتش طور کجا
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال
عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 45 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 45 مهمان ها)