حالم بــــده مثـــــِ کسی که زیر بارون اشکاشو میشه شمرد ... !
حسین دیدی افتادیم تو گروه مرگ ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
مگر در این شب دیرانتظار عاشق کش
به وعده های وصال تو زنده دارندم
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
آه ای آیینه این روز تو نیست
پشت این صبح دروغین تیرگی ست
ای غریب افتاده ی برگشته روز
کار دارد با تو این هجران هنوز ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دل من هستی و بین من و تو فاصله هاست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 79 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 79 مهمان ها)