چون شب برسد ز صبح خیزان میباش
چون شام شود زاشک ریزان میباشآویز در آنکه ناگزیرست ترا
وز هر چه خلاف او گریزان میباش
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
پنج صبح روى دار كُرد ميشوم
با بلوچ و لر شكنجه، خرد ميشوم
تَركِ تُرك تارك از زبان مادرى
يك اروميه نمك به زخم آذرى
خون و رگ زيرپوست سفيد تو
گور جد وعده ها و وعيد تو![]()
!?Who Cares؟!
از رنجى خسته ام كه از آنِ من نيست
برخاكى نشسته ام كه از آنِ من نيست
با نامى زيسته ام كه از آنِ من نيست
از دردى گريسته ام كه از آنِ من نيست![]()
!?Who Cares؟!
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دفاعیت چی شد؟!ساندیس افاقه کرد؟!
![]()
!?Who Cares؟!
در حال حاضر 113 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 113 مهمان ها)