در کوچه باغ های نیشابور و باغرود
پیچیده است ماجرای من و تو
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
اندوه بزرگیس چه باشی , چه نباشی
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
آه از نفس پاک تو صبح نیشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
رسول ادرستو واسم بفرست یه کادو واست دارم
در حال حاضر 48 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 48 مهمان ها)