بیا همسفرم باش تو اوج یه پرواز
که من با تو شکفتم پر از عطر پر از راز
تو هر ذره جونم یه نغمه یه آواز
تو دیروز تو بودم تا امروز تا فردا
بیا همسفرم باش تو اوج یه پرواز
که من با تو شکفتم پر از عطر پر از راز
تو هر ذره جونم یه نغمه یه آواز
تو دیروز تو بودم تا امروز تا فردا
میشود در همین لحظه از راه برسی و جوری مرا در آغوش بگیری که حتی عقربه ها هم جرأت نکنند از این لحظه عبور کنند؟
عشقم
عزیزترازجانم
زیبایی لبخندت، شرم نگاهت، گرمای دستانت، لطافت پوستت، تپش های قلب پاکت، صدای گیرایت...
.
.
تا کجا بگویم؟ تمام خوبی ها در تو هستند؛
تا به کجا بنویسم؟!...
اشتراکِ
من و دریا
دل شوره هایی ست
که درونمان موج میزند
اما هیچ کدام
تو را نمک گیر نکرد!!
ﻧﮕﻬﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﮐﺮﺩﯼ
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﭘﯿﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻧﻢ ﮐﺮﺩﯼ
ﻣﻦ ﻧﻈﺮ ﺑﺎﺯ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺗﻮ ﺑﻪ ﯾﮏ ﭼﺸﻢ ﺯﺩﻥ
ﺩﺭ ﭼﺮﺍ ﮔﺎﻩ ﻧﻈﺮ ﭼﺸﻢ ﭼﺮﺍﻧﻢ ﮐﺮﺩﯼ
عجیب نیست که پلنگ جفت آهوست ...
گیلاس مست میکند و برف داغ است ...
در کشور آغوش تو حتی عجیب نیست که روز وشب بهم نرسند و صبح تا ابد پشت در یک اتاق منتظر بماند . . . .
خوشـبخــتـی یعـنی
بـبـینـی عـشـقت مثل خــودت
یـه دیــووونه به تـمام معـناست....
در حال حاضر 44 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 44 مهمان ها)