ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﮑﺎﻡ ﺑﻮﺩ
ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺎ نعیم سعداوی
ﻭﺟﺪﺍﻧﺄ نشنیده بودین نه؟
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﮑﺎﻡ ﺑﻮﺩ
ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺎ نعیم سعداوی
ﻭﺟﺪﺍﻧﺄ نشنیده بودین نه؟
اخرین سنگر سکوته...
ورم چیست !؟؟
.
.
.
.
.
جد من 8 ریال ختنه شده
پدربزرگم 8 تومن
پدرم 80 تومن
من 8 هزار تومن
پسرم 800 هزار تومن
.
.
همین ک .یرو بگیر برو جلو تورم دستت میا
اخرین سنگر سکوته...
یکی از فانتزیام اینه که :
یه اتوبوس بخرم پشتش عکس ک.یر بکشم برای اونایی که جا موندن![]()
اخرین سنگر سکوته...
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اصلا نمیخوام ج بدی فقط تو رو تگ کردم بیای ببینی من حرف دل و زبونم یکیه !
نمیتونم ببینم تموم چیزایی که من گذاشتم ازینجا پاک شده یکی رفته اونارو گذاشته تو جای دیگه
من اگه سایت داشتم یا دوست داشتم جای دیگه فعالیت کنم به نظرت چرا میومدم این حرفا رو میزدم
دیگه من نمیدونم ولی تو جای من بودی با اون همه بدبختی عمرا میومدی تو سایت چه برسه به اینکه بخوای دوباره آپلود کنی! ولی من سعی کردم فراموش کنم به فعالیتم ادامه بدم چون خودم دوست داشتم روز اول اینکارو انجام بدم
دوست ندارم ازین بیشتر اصرار کنم و الکی خودمو کوچیک کنم ........ چون الان تو بدبینی فک میکنی من یه نفعی به حالم داشته که اینکارو انجام دادم .......نه هنوزم سر اون حرفم هستم دچار سوء تفاهم شدی نمیگم کاملا حق با منه تو اصلا فک کن حق با تو بوده
این حرفا تموم شده ست نه میخوام دنبال بحثی رو بگیرم نه میخوام دعوا کنم .......دیگه حرفی ندارم دیگه دلم پر شد گفتم حرفارو بزنم همه هم ببینن![]()
ویرایش توسط Hadi : 09-07-2015 در ساعت 08:07 PM
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻧﻤﻮﻥ ﺁﺗﯿﺶ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﯾـﻪ ﺗــﻨﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﻡ
ﺑﻌﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﯾﻬﻮ ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﺟـﯿﻎ
ﺑﺰﻧﻪ ﺧـــــــﺎﮎ ﺗﻮ
ﺳﺮﻣﻤﻤﻢ ﺩﺧـﺪﺮﻡ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺗﻮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ !!
ﺩﺧـﺪﺮﺵ 19 ﺳﺎﻟﺸﻪ
ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺩﻣﺎﻏﺸﻮ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩﻩ ، ﺑﻪ ﭼﺶ ﺧﻮﺍﻫﺮﻱ ﻫﻢ ﺑﺪ
ﺗﻴﻜﻪ ﺍﻱ ﻧﻴﺲ !
ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻬﻢ ﺑﻨﺪﺍﺯﻩ ﻭ ﺑﺎ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻪ ﮐﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺗـﻪ
ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺳﯿﺎﻩ ﺷﺪﻩ
ﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﺲ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﻢ :
ﯾﻪ ﭘـﺘﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ ﺑﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻡ
ﺑﻌﺪ ﺑﺮﻡ ﺗﻮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﻭ ﺩﺧـﺪﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻨﺪﺍﺯﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ !
ﺑﻌﺪ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺑﺸﻪ ، ﺗﻴﻜﻪ ﻫﺎﺵ ﺑﭙﺎﺷﻪ ﺗﻮ
ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ
ﺑﻌﺪ ﺩﺧـﺪﺮﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﻪ امييييييييييييييييييييييي يييييييييييييرررررررررر
ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﻫـﯿـﺮﯼ ﻭﯾـﺮﯼ ﯾﻬﻮ ﯾﮑﯽ ﺩﺍﺩ ﺑـﺰﻧﻪ ﺍﺁﺍﺍﺍﺍﺍ
ﺍﻭﻧﺠﺎﺭﻭ !!
ﯾﻬﻮ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺩﻭﺩ ﻭ ﺁﺗﯿﺶ ﺑﯿﺎﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﻫﻤﻪﺳﻮﺕ
ﻭ ﺟﻴـﻎ
ﺑﮑﺸﻦ ﺑﺮﺍﻡ
ﺑﻌﺪ ﺁﺧﺮﺷﻢ ﻣﻦ ﭘﺸﺖ ﺁﻣﺒﻮﻻﻧﺲ ﺑﺸﯿﻨﻢ ﭘﺪﺭﻡ ﺑﯿﺎﺩ ﺑﮕﻪ
ﺑﻬﺖ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭘﺴـﺮﻡ
ﺩﺧـﺪﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻣﻨﻮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ
ﻳﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺩﻭﺭ ﻭﺍﺳﻢ ﺑﻮﺱ ﺑﻔﺮﺳﺘﻪ
ﻫﻤﻴﻦ ﺟﻮﺭﻱ ﻫﻢ ﺁﻣﺒﻮﻻﻧﺲ ﺗﻮﻱ ﺩﻭﺩ ﻣﺤـﻮ ﺑﺸﻪ !...
ﺍﺷﮑﻢ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺻﻮﺭﺗﻤﻮ ﺑﺸﻮﺭﻡ
ﺣﯿﻒ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
چی ازاتاق فرمون اشاره میکنن کص گیجه اس وپاس تواصلاخونه نداری
اخرین سنگر سکوته...
در حال حاضر 261 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 261 مهمان ها)