یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
مانده در خاطر شاخه ام لحن میوه چیدنت
مانده بر اندام پرواز من عطر پرکشیدنت ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
شبیه سایه ام غروری ناشاد
شبیه تلخ آرزوهایی که بی تو رفته به باد
بیا که همهمه ام نیمرسم به صدا
بیا که ترجمه ای سکوت آیینه را ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 164 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 164 مهمان ها)