07 Yad-e Yar
اینو گوش بده
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هادی یه شعری وصف حالت :
عشق کفاره ی یک لحظه نگاه است فقط
مثل افتادن از چاله به چاه است فقط
بار فریاد و فغانش به دلت می افتد
اوج ظاهر شدنش در دو سه آه است فقط
اولش چشم به در دوختن و زل زدن است
آخرش خیره شدن های به ماه است فقط
مثل آن اسب سفیدی است که بعد از رفتن
آن چه جا ماند از آن رد سیاه است فقط
عشق با پیچ و خمش خوب به من فهمانده
"دوستت دارم" آذوقه ی راه است فقط
عشق فهمانده که یک کوه اگر عاشق شد
متلاشی شدنش با پر و کاه است فقط
دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هیچ صدایی مثل محمد معتمدی منو درگیر نکرده
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هادی با حس ویرانی بیا ... تا بشکند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر از ، تکرار طوطی وار من
بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شود
حتی عبادت بی عمل وهم سعادت می شود
با عشق آنسوی خطر ، جایی برای ترس نیست
در انتهای موعظه ... دیگر مجال درس نیست
کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود
چیزی شبیه معجزه ... با عشق ممکن می شو
در حال حاضر 106 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 106 مهمان ها)