کاش میدانستی..!
کاش می دانستی ، زندگی فردا نیست ..... زندگی امروز است ..... زندگی قصه ی عشق است و امید..... صفحه ی غم ها، نیست! به چه می اندیشی؟! نگرانی بی جاست ...... عشق این جا ، تو این جا و خدا هم این جاست ...... لحظه ها را دریاب ، برلب جوی نشین ...... بر تن مست چمن ، مست بخوان ...... پای در راه گذار، راه ها منتظرند..... تا تو هر جا که بخواهی ، برسی..... تو بیاموز رها گشتن را، تا نماند قفسی..
خدایا!
آدم‌های خوب سر راهم بگذار ... . مثل هادی عزیز
حس بسیار خوبیست هنگامی که در لحظه هجوم غم یا ناامیدی یا پریشانی؛
بی هوا کسی سر راه آدم سبز بشود...
کلامش؛ نگاهش؛ حتی نوشته‌اش آرامش و شادی و امید بپاشد به زندگی.
فقط از دستِ خودِ خدا برمی‌آمده که آن آدم را،
یا کلام و نگاه و نوشته‌اش را برای آن لحظه خاص سرِ راه زندگی ما بگذارد.
شاید یکی دیگر از دعاهای روزانه هم بتواند این باشد که خدایا:
من را هم از واسطه‌ها‌ی خوب‌کردنِ حالِ بنده‌هایت قرار بده...
ﺩﻧﯿـــــــــــﺎ ﻫـــــــــــﻢ ﮐــــــــــــﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ
ﺗــــــــــــﻮ ﺑﺎﺷـــــــــــﺪ ؛
ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﻗﻠــــــﺐ ﯾـــــﮏ ﺯﻥ
ﺟﺎﯾـــــﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ؛
ﺗﺎ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻭﺍﺯﻫـــــﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧــــــﻪ ﺯﻧــــــﯽ
ﺯﻧﺪﮔــــــﯽ ﻧﮑﻨـــــﯽ ؛
ﻭ ﺳﻬﻤﯽ ﺍﺯ ﺩﻟﺸﻮﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﻓﻘﯿﺮﺗﺮﯾﻦ ﻣﺮﺩﯼ....
خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنيم!
غافل از خود،دیگری را هم قضاوت می کنيم!
کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز…
چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنيم!
عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود…
ما به این دنیای فانی زود عادت می کنيم!
ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا…
عشق را با واژه هامان بی شرافت می کنيم؟
کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی…
با همیم اما چرا احساس غربت می کنيم؟
من به این مصرع یقین دارم که روزی میرسد!
سوره ای از عشق را با هم قرائت می کنیم...
من؟نوشته اصلی توسط Hadi
آره دیگه باتوام
آره دیگه باتوام
خونه داییم بودم
بگم ناهار چی بود؟
ن جان من نمیخواد
خونه داییم بودم
بگم ناهار چی بود؟خدارو حوش میاد من شاید نون شب نداشته باشم واسه خوردن اونوقت میای میگی من اینو خوردم اونو خوردم
در حال حاضر 260 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 260 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
