مثل کبریت کشیدن در باد
زندگی دشوار است
من خلاف جهت آب شنا کردن را
مثل یک معجزه باور دارم
آخرین دانه کبریتم را
می کشم در باد
هر چه باداباد
مثل کبریت کشیدن در باد
زندگی دشوار است
من خلاف جهت آب شنا کردن را
مثل یک معجزه باور دارم
آخرین دانه کبریتم را
می کشم در باد
هر چه باداباد
درخویش می سازم تورا،درخویش ویران می کنم!
می ترسم از حرفی که باید گفت و..»»»
»»پنهان می کنم...!!!
جانی به تلخی می کَنم،جسمی به سختی می کشم
روزی به آخر می برم ، خوابی..»»»
»»پریشان می کنم...!!!
در تار و پود عقل و جان،آب است و آتش،توامان
یک روز عاقل می شوم ، یک روز..»»»
»»طغیان می کنم...!!!
یا جان کافر کیش را تا مرز مردن می برم...!!
یا عقل دور اندیش را تسلیم..»»»
»»شیطان می کنم...!!!
دیوار رویاروی من از جنس خاک و سنگ نیست
یک عمر زندان توام ، یک عمر..»»»
»»کتمان می کنم...!!!
از عشق از آیین ِتو، از جهل ِتو، از دین ِت-و
انگشتری دارم که دیوان را..»»»
»»سلیمان می کنم...!!!
یا تو مسلمان نیستی یا من مسلمان نیستم..!!
می ترسم ازحرفی که بایدگفت و..»»»
»»پنهان می کنم...!!!
گفتمش دل ميخري پرسيد چند ؟
گفتمش دل مال تو تنها بخند
خنده كردو دل زدستانم ربود
تا به خود باز آمدم او رفته بود
دل زدستش روي خاك افتاده بود
جاي پايش روي دل جا مانده بود
پیراهنی که آید از او بوی یوسفم
ترسم برادران غیورش قبا کنند ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 147 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 147 مهمان ها)