تو خانه ی سالمندان برای راحتی سالمندان یه سطلی قرمزی بوده توش توف و خلط و دماغشونو میریختن...!
داخلش یکی میاد تف کنه دندون مصنوعیش میفته اون تو،!
هیچی دیگه میخواد با دست برداره که دلش نمیگیره...!
سطلو سر میکشه تا دندونش بیاد سر جاش!
مدیونی اگه فحشم بدی...!
.
.
خودمم حالم بد شد