حرفي براي گفتن اگر بود
ديوار ها سكوت نمي كردند
ديوار ! اي قامت بلند
آيا زبان آجري تو
در بند بند سيمان ، محصور مانده است
يا روزگار جايزه دار ماحتا تو را به عرصه ي تبليغ خوانده است
ديوار !
آيا سكوت تنها جواب توست ؟
يا طرح اين فرشته ي عريان
حرف كتاب توست ؟
ديوار !
ديوار !
اي خوش ترين جواب تو __آ
و
ا
ر
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
از فردا شب درهای پستو به روی شما عزیزان بازگشایی میشه![]()
ممه خودش یه گنجه
ممه هشتاد و پنجه
ممه رنگ و وارنگه
ممه مست و ملنگه
ممه دوای درده
ممه بدون پرده
ممه هدیه مرده
ممه حلوای ارده
ممه سفیده برفه
ممه آخر حرفه
ممه ناز و قشنگه
ممه شهر فرنگه
ممه از همه رنگه
ممه قالب دسته
ممه دستا رو بسته
ممه نقش رو تخته
ممه گاهی چه سخته
ممه رفیق بنده
ممه برگ برنده
ممه فقط انارى
ممه مثل بخارى.
.ممه چقد بلایی
ممه چه نوک طلایی
ممه گرد قلمبه
ممه مثه تلمبه
ممه لیموی شیرین
ممه رفیق دیرین
ممه شیرین و ترده
ممه دل منو برده
کمپ دیوانگان ممه!!
در حال حاضر 128 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 128 مهمان ها)