هادی از نوبهار چه خبر؟ الان تو ماه رمضون شبا شلوغ میشه؟
هادی از نوبهار چه خبر؟ الان تو ماه رمضون شبا شلوغ میشه؟
مگه دوستات نیستن که با هم برید؟
عزیزم پیاده هم میشه زد اما خب با ماشین راحت تره...
حتما لازم نیست ماشین مدل بالا باشه من دوستم پارس داشت با اون بلند میکردیم یا میومد خونه یا نه خونه هم تو نوبهار بود خلاصه خیلی حال می کردیم
خیلی از دخترا تو کیفشون اسپری شوکر و...همه چیز داشتن واسه دفاع از خود
اما تا میفهمیدن کرمانشاهیی نیستیم سری میومدن بالا
من که اصلا به آدم حسابشون نمیکنم دختری که اسپری و شوکر داشت معلومه چی کاره ست
چه پسر باشه چه دختر نمیدونم خودت چه شناختی نسبت به بچه های کرمانشاه داری ؟!
معمولا هر شهری آدم ناتو داره بد داره بی جنبه داره خوبم پیدا میشه
منم نمیخوام از شهر خودم دفاع کنم راستشو بخوای بعضیا بی جنبه بازی زیاد درمیارن انگاری تازه اومدن تو شهر
تو همون مصدق و نوبهار هر چی هست همشون اونجان البته زیادم نیستن بعضیا
کلا دختراش حد وسط ندارن تو اون 15 ماهیی که اونجا زندگی کردم یا خیلی لش عوضی هستند یا خیلی مثبت سالم بودن....
در رابطه با دختراش بگم که فوق العاده بی وفا هستند...بحث تجربه من نیست یه موقع اینطور فکر نکنی کلا زود پا میدن زودم بیخیال میشن
پسرا هم که الان یکیشون یکی از صمیمی ترین دوستام هست بچه لشگره...
دقیقا اونایی که تو نوبهار بودن خیلی هاشون واسه جا های دیگه شهر بودن مثلا از جعفر آباد بلند میشن میان اونجا معلومه چی میشه نه شعور نه فرهنگ نه جنبه کلا تعطیل
تو مصدق راه میرفتم یه پسره با لگد زد در ک.ون دختره قشنگ تا یک هفته اعصابم خورد بود
خب مرد حسابی میخوای مخ کنی مخ کن دختر مردمو چرا اذیت می کنی؟!
یه چند تا از اون مامانیاش زدم تو اون ا سال 3 ماه
نوش جانت
بعضی وقتا حال نمیکنم برم اونجا البته من ندیدم لگد بزنن ولی دست میارن بی ناموسا البته فقط چند نفرن همیشه ویلان تو خیابانا کار و زندگیم ندارن
یارو 28 سالشه میاد دست میزاره رو باسن دختر همه دخترام محل سگ نمیدن ولی خب بعضیا هم درست مثل همون چند نفر کرم از خودشونه
الان از عید تا حالا نه نوبهار رفتم نه مصدق تازه خونومنم به مصدق نزدیکتره بخوام پیاده برم 10 دقیقه میرسم
خودم تا حالا چند بار دعوا کردم یارو دختره اومده دست منو میگیره میگه اینا شعور ندارن ول کن
رک بگم نکردی توش پرید
اگه کرده بودی توش الان وابسته شده بودن بهت نمیپرید
گفتی صحنه یاد یه چیز افتادم....همین عید امسال اومدم اونورا یه روز رفتیم صحنه فکر کنم 9 فروردین بود بعد من طبق عادتم یه تیکه انداختم به 2 نفر که پیاده بودن داشتن میخندیدن طرفای همون دربند صحنه آقا نگو یه دفعه یه ماشین افتاد دنبالمون اصلا یه وضعی بعد دیدم ماشین پلیسه اومد گیر داد چرا مزاحم دختر مردم شدی حالا ما مزاحمت چیه یه کلمه فقط حرف زدم باهاش گفت نباید حرف میزدی از این خزعبلات خلاصه این دوستم درستش کرد گفت بابا این مسافره اولین بارشه اومده کرمانشاه فکر کرده اینجا شبیه تهرانه اینا تا بالاخره جمع شد ولمون کرد بریم...
در حال حاضر 96 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 96 مهمان ها)