@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ضربان قلب من تند میزنه
دیگه عرضی نیست
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
دوست پسری هستم نو و آکبند و دست نخورده فقط چند روز تو نخ یه خانم منشی بودم که نافرجام ماند
از متقاضیان تقضا میشود به مدیر برنامه هام " صابر " مراجعه کنن
صابر فرم هارو بین خانم ها توضیع کن احتمالا بازدید تاپیک زیاد بشه از امشب
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
اقا ما با ماشين رفيقمون يه عكس گرفتيم گذاشتيم پروفايل..
دختر بهم پی ام داده ماشین که عکسش تو پروفايلته مال خودته؟ گفتم: آره.
گفتش: میخوره پسره خوبی باشی!
گفتم: البته بی پول شدم فروختم، گفتش: ولی فکر کنم به درد هم نخوریم... گفتم البته باز پول دستم اومد یه مدل جدیدتر گرفتم! برگشته بهم ميگه شوخي كردم ببينم چه قد جنبه داري!!
منم گفتم شوخي كردم ماشين دوستمه..
ميگه از اولم از قيافت معلوم بود بدبختي..
ميگم بدبخت تويي من بنز دارم...
ميگه ايول از جنبه ات خوشم اومد معلومه بچه باحالي
گفتم ولي بنزم پلاستيكيه!!
زنيكه بي جنبه بلاكم كرد.. خو خاك بر سر بيا نخشو بگير يه دورم تو با بنز ما بزن!!!
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
تا اول دببرستان , معدلم 20 بود و همه چیز خوب بود
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تااینکه یکی از همکلاسیام گفت تا حالا ج.ق زدی???
.
.
.
کاظم هرجا هستی ک.سه ننت
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
وقتي ميگويي دوستت دارم "
.
.
راهي برايم نميگذاري جز :
.
بوسيدن لبهايت
.
.
خوردن م.مه هايت
.
.
کندن ش.ورت از پايت
.
.
آخرشم از دو طرف کردنت
.
.
خاکبر سرم چرا اينجوري شد ميخاستم پست عاشقونه بزارم بازم بکن بکن شد
يه بار ديگه امتحان ميکنم
امشب که مست مستم
امشب که لول لولم
م.متو بمال دو.دو.لم
واي چرا اينطوري شدم من
همش تقصير صابره
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
دوست دخترمو بردم رستوران
یه استیک با قارچ
یه اسپاگتی با سس
دوتا سالاد و یه ماهی سفارش داد
بهش گفتم عزیزم تو اگه با باباتم میومدی باز همین چیزارو سفارش میدادی ؟؟؟
گفت نه چون قرار نیست بهش بدم :|
.
گفتم بخور گلم جووون بگیری
نوش جان
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
پسری هرروز سرقبری اشک میریخیت وهرروز به ان قبر سرمیزد
نظر پیرمرد رابه خودش جلب کرد
پیرمرد درکنار پسر نشست وارام دستانش رابه قبرزدوفاتحه خواند……
بعدازاینکه تمام شد
به پسر گفت
خدابیامرزدتش
عزیزت هست پسرم……
گفت نه حاجی قبر'مرده ندارد
این قبر آرزوهایم هست
چالشان کرده ام……
پیرمرد اشک درچشانش حلقه بست
پرسید:
پسرم توجوانی ..حیف است که تباهش کنی…
گفت حاجی جوانیم رابه حراج گذاشتم
پیرمرد اشک ازچشمانش سرازیرشد
وپسرک راتنهاگذاشت
چند روزی گذشت پیرمرد هنوزبه آن پسر فکرمیکرد ذهنش درگیرآن بود…
گفت فردا میروم تاببینم هنوز پسر به همان قبر سرمیزند
صبح شدو حاجی آماده ی رفتن شد
وقتی رسید
دخترجوانی رادید که سرهمان قبرنشسته و اشک میریزد
باتعجب پرسیدم
پسرک کجاست
دختر با ناله وفریاد گفت
خانه ی آرزوهایش.....!
پیرمرد گفت دخترم پسرک امانتی برای شما پیش من گذاشته بیا به خانه من برویم تا آن را به تو بدهم. پیرمرد درخانه به هفت روش مختلف دختر را گ.ایید و آب.ش را در صورت دختر پاشید و گفت : خارک.سه اگه یه حالی، م.مه ای، چیزی به پسرک میدادی الان زنده بود!
نميدونم چرا اینجوری شد آخرش ولی تراختور حقش قهرمانی بود.
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
دوست دخترم الان اومده میگه یکی بهم گیر داده اس داده 10 میلیون میدم بکنمت گفتم شمارشو بده ببینم O_o
گفت بیخی دعوا نکن عشقم
گفتم دعوا چیه میخوام ببینم با همین قیمت پسر نمی کنه
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
در حال حاضر 146 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 146 مهمان ها)