نوشته اصلی توسط rebasss
از یازده و نیم تا 2 تو اتاق عمل بودم
ساعت 9:30 به هوش اومدم
تا یه ربع گیج بودم هیچکس نمیشناختم
از یازده و نیم تا 2 تو اتاق عمل بودم
ساعت 9:30 به هوش اومدم
تا یه ربع گیج بودم هیچکس نمیشناختم
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خیلی سالاری ؛ خاک پاتیمفدامدا / 23 اراک
عسلام
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
عباس من و تو همشهری و همسن بودیم خبر نداشتیم
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اوه چقدر سنگین بووود ؛ دادا استراحت کن به استراحت نیاز داری دادا
از یازده و نیم تا 2 تو اتاق عمل بودم
ساعت 9:30 به هوش اومدم
تا یه ربع گیج بودم هیچکس نمیشناختم
الان چطوریایی؟
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
آرزوی سلامتی برای شما دوست عزیز
از یازده و نیم تا 2 تو اتاق عمل بودم
ساعت 9:30 به هوش اومدم
تا یه ربع گیج بودم هیچکس نمیشناختم
آقاییخیلی سالاری ؛ خاک پاتیم
من خبر داشتم
,𝕷𝖎𝖋𝖊 𝖜𝖔𝖚𝖑𝖉𝖓'𝖙 𝖇𝖊 𝖘𝖔 𝖕𝖗𝖊𝖈𝖎𝖔𝖚𝖘 𝖉𝖊𝖆𝖗"
".𝖎𝖋 𝖙𝖍𝖊𝖗𝖊 𝖓𝖊𝖛𝖊𝖗 𝖜𝖆𝖘 𝖆𝖓 𝖊𝖓𝖉
مرفین زیادی بهم زدن نعشه در خدمت شما هستم
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
عباس دادا این کلمه اقایی تو تاپیک قبلی یه جور فحش حساب میشد ؛ الان نوید اینا میان منو سوژه میکنن ؛ یه بارم مینا خانم نمیدونست بهم گفت آقایی اینا منو سوژه کردنآقایی
من خبر داشتم
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
استراحت کن رفیق
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
مازیار فلاحی یه آهنگ داشت به اسم لعنت به من
الانم یه آهنگ داده به اسم نفرین به تو
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
جلو اینو نگیریم آهنگ میده به اسم( کــ.س ننت :| )
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
در حال حاضر 21 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 21 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
