یکی از فانتزیام اینه که یه عاااالمه پول داشته باشم بعد با یه ماشین کیا اپتیما 2015 برم جلو مغازه خانم منشی پیاده بشم برم تو مغازه یخه ی صاب کارش رو بگیرم بگم : بچه خوشگل با خودت چی فکر کردی که از عشق من داری کار میکشی یهو خانم منشی دستمو بگیره بگه : رسول جونم ولش کن شر بپا نکن نفسم ! منم یه عالمه تراول بکوبم تو صورت صاب مغازه بگم : اینم حقوق این چند وقتی که بهش دادی از این به بعد دور رو بر عزیز دل منو خیط بکش بعد یه انگشتر میلیونی از جیبم دربیارم جلو خانم منشی زانو بزنم بگم : عزیزم افتخار میدی از این به بعد مال من باشی ؟؟ اونم بگه من خیلی وقته مال تویم ولی روم نمیشد بهت بگم ! منم اشکم سرازیر بشه برم پیشونیشو ببوسم بعد با هم از مغازه بیاییم بیرون یهو یه کلید از جیبم دربیارم بزنم مغازه منفجر بشه بره هوا بعد دوتایی توی دود مهو بشیم !
وای من خیلی احساساتی شدم برم صورتمو بشورم
فقط هنوز هدفم از انفجار رو نفهمیدم ! صــــــــابر تو میدونی ؟؟