زن: مدت هاست به من نگفتى دوستم دارى؟
مرد خونسرد و در حال تاب دادن سبيلش:
موقع ازدواج مون بهت گفتم كه دوستت دارم. مطمئن باش اگه روزى نظرم عوض شد بهت اطلاع مى دم!
زن: مدت هاست به من نگفتى دوستم دارى؟
مرد خونسرد و در حال تاب دادن سبيلش:
موقع ازدواج مون بهت گفتم كه دوستت دارم. مطمئن باش اگه روزى نظرم عوض شد بهت اطلاع مى دم!
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
چه غریب ماندی ای دل
نه غمی، نه غمگساری
نه به انتظار یاری
نه ز یار انتظاری
--------------------
هوشنگ ابتهاج
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
استاندار گیلان اعلام كرد :
از عزاداراني كه براي عزاداري رحلت امام به سمت شمال راهي ميشوند ، خواهشمنديم حداقل از مايو مشكي استفاده کنند ... :|
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
به دوس دخترم میگم بیا خونمون بهت عیدی بدم عزیزم
میگه باشه ولی فقط ســ.اک....
یعنی چی منظورش؟یعنی ســ.اک میاره که عیدی بگیره؟؟
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
یه سوالی از بچگی ذهنمو مشغول کرده
حلزوندو.دولشمیکشه رو زمین؟
زخم نمیشه !
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
دوستان جاتون خالی بودامروز فوق العاده شلوع بود بیرون و خیلی خوبه
6 تا لیوان شربت خوردم 1 استکان چایی
چه آماری میدادن ملت رفتیم تو کارشون تا ببینیم سعادتی نصیبمون میشه یا نه
دختری به پدرش که از ازدواج او با خواستگار اتو کشیده اش ممانعت کرده بود می گفت: « تلافیش را سرت در میاورم!» و خودش را کشت. ولی تلافیش را در نیاورد: پدر عاشق صید ماهی بود. سه هفته بعد، روز یکشنبه به رودخانه بازگشت تا به قول خودش ماجرا را فراموش بکند. حسابش درست بود، ماجرا را فراموش کرد...
آلبر کامو
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
نوکرم صابر جان طولانی بود نقلت دیگه نقل نگرفتم
بازم میزارم آهنگ اون 1973 هم خیلی ملایم خوبه بعد این همه سال من هنوز گوشش میدم
در حال حاضر 243 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 243 مهمان ها)