با چنتا از دخترای دانشگاه رفته بودیم بیرون یکیشون اینقدر خندید شاشید به خودش! میگه تو چقدر بانمکی، روش نشد بگه چقدر دلقکی
با چنتا از دخترای دانشگاه رفته بودیم بیرون یکیشون اینقدر خندید شاشید به خودش! میگه تو چقدر بانمکی، روش نشد بگه چقدر دلقکی
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
بابام گفت سرده کولر و خاموش کرد رفت تو پذیرایی پنکه رو روشن کرد جلوش نشست فک کنم منظورش این بود ما گرممون بشه وگرنه هیچ دلیل دیگه‌ایی نداره
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
تست آواتار
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
دمت گرم با این دست به قلمت پسرنوشته اصلی توسط rebasss
نقش اول هستش کارگردان کجا بود ...
نه باوووو از این فیلم از الکیا که نی همه چی سر عشق و عاشقی باشه ، یه کاری نکن فانتزیش کنم بنویسما
بده ، الان ماهی خوردم دیگه جا ندارم ، هیچ خوراکی میلم نمیکشهاون قسمت هایی از فیلم که همش خوراکی و خوردن داره مال من ، مخصوصا کباب ترش،واویشکا (اگه اسمشُ اشتباه نگفته باشم) و تُرشِ تره اصن هر چی غذای محلی گیلان هست مال من
مث بز دم در نشسته که چی!!!دیروز از ترس اینکه منو ببینه از طرف دیگه خیابون از جلو مغازش رد شدم به خیال اینکه منو نمی بینه ! ولی زهی خیال باطل از بس مشتری نداره اومده بود جلو مغازه مثل عقاب تا جایی که میرفتم نگام میکردحالا شما میگی ازش عکس بگیرم
خجالت نمیکشه :/
خدایی بیام اونجا غذای محلی ردیف کنی اصن خمیر نمیشیوالا اینجور که معلومه من نقش جنازه رو ایفا میکنم ، مث اینکه قراره با ترازو خمیر بشم ، اطلاعات تکمیلیشو باید از خود آزاده که بازیگر نقش اول هس بپرسی .
پوزخندم میزد یا نه؟
من بجاش بودم ادکلن بدست بیرون مغازه منتظرت میموندم
.
بشناس اما فرار نکنیا من نمیکشمت حالا یه چیزی گفتم : ))
نگفتم قاتل سریالی هستش ، احتمالا منم یکی از قسمتای سریالشم
دیگه دیدمت میشناسمت
وقتی مهمون شدم به صرف غذای محلی دیگه خشونت چرا!!!
وای که جای دل تو سینت انگار که سنگ و سربه
بگو از کجا آوردی ، اون چشای مثل گربه
قبل از هرچیز تبریک عرض میکنم به خاطر اولین نقل قول پربارتون رو من از طرف شما از همین تریبون از معلم اول ابتدایی شما که بهتون انگیزه داد تشکر می کنم
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
خدایی خیلی خسته هستماآآآآآآ ولی همتی کردم با این زرد شمالیقبل از هرچیز تبریک عرض میکنم به خاطر اولین نقل قول پربارتون رو من از طرف شما از همین تریبون از معلم اول ابتدایی شما که بهتون انگیزه داد تشکر می کنم
مطمئنی هوا تازه میکرد!!چه جوری هوا تازه میکرد عایا!!!
اصن این عخش من همه کاراش پرفکت و باکلاسه حتی وقتی میخواد هوایی تازه کنهخدایی خیلی خسته هستماآآآآآآ ولی همتی کردم با این زرد شمالی
مطمئنی هوا تازه میکرد!!
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
ایـن تـب و لـرزهـا تمـامـش بهـانـه اسـت
تـا شایـد لـحظـه ایدستـت را بـر پـیشانـی ام بـگـذاری ...
و حـس کنـم کـه مـالـک تمـام دنـیـا شـده ام !
در رفاقت تنها ؟
مادر برنده شد!
چون
<شیری>
که داد پس نگرفت ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 85 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 85 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
