××× بـــــا جــنبـه هـــا ×××

[rebasss]

تورا دوست دارم ヅ
.
.
.
نه بخاطر ادبت ヅ
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
...
.
.
.
.
بخاطر عقبت ヅ ヅ ヅ
اینم یه پست عاشقانه ...واس اونایی ک عقبشون از ادبشون قشنگ تره

[pirana]

رو نمیکنم دستمو ، فعلا سیکرته

عاقا امروز یه مشتری اومده بود مخازه ، یه شلوار بهش دادم پوشید بعد گفت یه سایز بزرگترشو میدی؟ گفتم باشه الان میدم ، رفتم دیدم اون رنگی که میخواست سایز بزرگترشو تموم کرده بودم ،همون سایزی که بهش داده بودمو یکی دیگه داشتم ، اونو دادم بهش گرفت پوشید اومد بیرون گفتم این سایز خوبه؟ گفت آره این شد ، این سایزش خوبه
چقدرم راضی بود از سایزش

دهنت سرویس
چقد نفهم بوده یارو ینی خودش ندید سایزشُ؟
در این لحظه پی بردم که چه عادت خوبی دارم تا با چش خودم سایز رو نبینم نمیپوشم

داش در اینجا رو تخته کنیم بریم اونجا بهتره ؛ جوکاشون دسته اول ترن

یادم انداختی باز برم ببینم کامنت جدید چه خبر

ینی تیز بین که میگن اینه ها

خودمم حواسم بود سانسور نکردم

[pirana]

دمت گــــــــــــــــرم
1318 مگا بایت داری

بابام اینجاس... الان میشینه پای واتساپش دهن حجمُ بعله به هیچ فیلم و عکسی نه نمیگه

[mojtaba00222]

قبل از هرچیز تبریک عرض میکنم به خاطر اولین نقل قول پربارتون رو من از طرف شما از همین تریبون از معلم اول ابتدایی شما که بهتون انگیزه داد تشکر می کنم دوما با عخش من درست صحبت من سوما مگه چاله میدونه که بشینه تو پیاده رو جلوی انظار عمومی ؟ بنده خدا جلو مغازه داشت هوایی تازه میکرد

اعصابت خورد میشه غلط هات هم زیاد میشه ها

[rebasss]

یه روز رفتم گزینش,هرچی سوال دینی پرسیدن بلد نبودم طرف عصبانی شدگفت:بابا فاتحه که بلدی بخونی؟ گفتم:بععله ما 5شنبه ها میریم سر مزار، طرف گفت خدارو شکر بخون،با صدای یواش گفتم :پسپسپس خدا بیامرزش،
باور کنین یارو هنوز دنبالمه,,منم از ترس تو سطل آشغالم صدای آشغال در میارم!! :|

[rebasss]

دهنت سرویس
چقد نفهم بوده یارو ینی خودش ندید سایزشُ؟
در این لحظه پی بردم که چه عادت خوبی دارم تا با چش خودم سایز رو نبینم نمیپوشم


یادم انداختی باز برم ببینم کامنت جدید چه خبر


خودمم حواسم بود سانسور نکردم

میفهمی بازار خرابه خرااااب
خوشبختانه ندید ، انقدر بدم میاد از عادمایی که سایزو نگاه میکنن ، بگیر بپوش بخر بره دیگه

[rebasss]

کوکب خانم زن کدبانو و با سليقه اي بود.روزي در خانه تنها نشسته بود که عده اي مهمان سرزده به خانه او آمده و در زدند. کوکب خانم که حوصله سرخر نداشت در را باز نکرد تا آنها بروند. ولي مهمانانش از اون کـــ.ونده پرروهاي چترباز بودند و رفتند در ماشينشان قايم شدند. نصفه شب وقتي دوس پسر حشــ.ري کوکب خانم درزد و کوکب در را باز کرد مهمانانش آنها را خفت کرده و دوس پسرش را خشک خشک کرده و بيرون انداختند. بعد هم کوکب خانم را به يازده روش سامورايي و هفت روش محاسباتي گــ.اييدند و مجبورش کردند با کــ.ون پاره برايشان لازانيا و جوجه کباب و دسر و بستني درست کند. بعد خوردن شام هم يه دور ديگه کــ.ون کوکب خانم گذاشتند تا يادش بماند که پيچاندن کار زشتي است.
نتيجه： مهمان حبيب خداست!

[rebasss]

دخـتـرہ پـسـت گـذاشـتـہ
عـشـق درد دارد...
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.

☜خـب عـزیـزم نـرو خـونـشـون ：|

[mojtaba00222]

بابام اینجاس... الان میشینه پای واتساپش دهن حجمُ بعله به هیچ فیلم و عکسی نه نمیگه

پس خوش به حال من بابام واتساپ و ... نداره وگرنه شب تا صب باهاش دعوا داشتم

[rebasss]

پس خوش به حال من بابام واتساپ و ... نداره وگرنه شب تا صب باهاش دعوا داشتم

برو چهار خط نماز شکر بجا بیار و زود بیا