××× بـــــا جــنبـه هـــا ×××

[cherry]

ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﻭﻃﻦ ﻣﻦ ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ

ﮔﻮﯾﯽ ﺷﮑﺴﺖ ﺷﯿﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻮﺵ ﺑﺎﻭﺭ ﻣﯿﮑﻨﻢ

ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﻭﻃﻦ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﺧﺸﮑﻢ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﯼ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﻥ ﺩﻝ ﺗﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﻭﻃﻦ ﺑﺮ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ ﻗﻠﻢ
ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ، ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺭﻗﺺ ﻣﺮﮒ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺑﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻭ ﺑﯽ ﺗﻬﻤﺘﻦ ﺑﺎ ﻣﺎ ﭼﻪ ﮔﻮﯾﯽ ﺍﺯ ﻭﻃﻦ
ﺑﺎ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﮐﻬﻦ ﻣﻦ ﻋﻤﺮ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺧﻮﻥ ﺍﻭﺳﺘﺎ ﺩﺭ ﺭﮒ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ
ﻣﻦ ﮔﺎمهاﯼ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﻭﻃﻦ ﺷﻬﻨﺎﻣﻪ ﭘﺮﭘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﻣﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺁﻥ ﭘﯿﺮ ﺳﺨﻨﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﻭﻃﻦ ﺑﻮﯼ ﻓﻠﺴﻄﯿﻦ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ
ﻣﻦ ﮐﯽ ﻧﮋﺍﺩ ﻋﺸﻖ ﺑﺎ ﺗﺎﺯﯼ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﻭﻃﻦ ﺍﺯ ﭼﻔﯿﻪ ﺍﺕ ﺧﻮﻥ ﻣﯽ ﭼﮑﺪ
ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﻗﺘﻞ ﻧﻔﺲ ﺑﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﻭﻃﻦ ﺧﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﺸﻢ ﻭ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ
ﻣﻦ ﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺣﻤﺎﻡ ﺧﻮﻥ ﺩﺭ ﺗﻞ ﺍﻟﺰﻋﺘﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﻭﻃﻦ ، ﻗﺪُﺱ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺎﻣﺎﺕ ﻭ ﺣﺠﺎﺯ
ﻣﻦ ﻫﻤﺪﻟﯽ ﮐﯽ ﺑﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺗﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﺳﺰﺩ
ﻣﻦ ﺑﺎ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺟﻮ ﺋﯿﻢ ﯾﺎﺩﯼ ﺯ ﺣﯿﺪﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻮ ﯾﻌﻨﯽ ﻟﺒﺎﺱ ﺗﯿﺮﻩ ﻋﺒﺎﺳﯿﺎﻥ
ﻣﻦ ﺭﻧﮓ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﺮ ﺗﻦ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺩﯾﻦ ، ﺯﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ
ﻣﻦ ﺗﺎﺝ ﺭﺍ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺁﻥ ﺑﺎﻧﻮﯼ ﺑﺮﺗﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻮ ﺷﻬﺮ ﻗﺼﺎﺹ ﻭ ﺳﻨﮕﺴﺎﺭ ﻭ ﺩﺍﺭﻫﺎﺳﺖ
ﻣﻦ ﮐﯿﺶ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻋﻔﻮ ﺭﺍ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺩﺍﻭﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﻧﮓ ﻧﻮﺍﯼ ﻭ ﻧﺎﯼ ﻭ ﻧﯽ
ﻣﻦ ﺑﺎ ﺳﺮﻭﺩ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻌﻄﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﻭﻃﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﯾﺎﺭ ﯾﺎﺱ ﻭ ﻏﻢ
ﻣﻦ ﮐﯽ ﮔﻞ " ﺍﻣﯿﺪ " ﺭﺍ ﻧﺸﮑﻔﺘﻪ ﭘﺮﭘﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ

دکتر مصطفی بادکوبه‌ای

[cherry]

سیگاری نیستم، اما !!

هنوز از بهمنی میکشم که پدرم سال 57 روشن کرد!!!

[cherry]

[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

[pirana]

کم آوردم ، دیگه این موقع صبحی چیزی به ذهنم نمیرسه بگم!

من که خوابم برد متاسفانه... باید نیمه اول روز که هنوز انرژی داریم بیدار باشیم نیمه دوم بخوابیم ولی امروز صبح خوابم برد

[tandis_m]

اینهمه خودتُ صابر و این و اون جک گذاشتید هیچ پستی به اندازه این منو نخندوند
ما امروز دهنمون 4بانده شد میگه مگه شروع شد

كوفت كلي جا خوردم تازه

تو محله جدیدم ابرو نذاشتی واسه ما

هنوز تو محله قديمم چهارشنبه با دوستام ميرم شمال دو سه روزه بعد كه برگشتم ، ديگه كلا ميريم

مگه دکتره ؟؟
راستی چرا آررین بهادری آهنگ نمیخونه ؟؟

شايد بخاطر تو شروع كرد به خوندن

مخصوصا به صابر جانم خیلی فشار اومده، استرس زیادی رو امروز متحمل شده

مینا جان هم که به طرز عجیبی با اینکه صب تا شب داره تلویزیون دربارش میگه اصن نمیدونست امروز رمضونه

ما اصلا تي وي ايران نميبينيم مگر يه برنامه رو خيلي تعريف كنن مثل خندوانه يا مثلا ماه عسل كه البته روز اول رو از دست دادم

صابر عذر شرعی داره... مینا هم که اون پفک روی دلش موند رفت بخوابه که هضم بشه

خدائي فهميدم ماه رمضون بوده هنگ كردم

آرمین... مشاعره رو هستی؟
البته نه به سبک میلاد و رسول

خوبي سبك اين دو تا اينه كه عمرا از يه حرف كم بيارن ، چنان با اعتماد به نفس هم بهم جواب ميدن آدم يادش ميره آخر شعراشونو نگاه كنه

میگم بزنه بمیریا

خيلي تميز الان به من لقب لولو دادي

ولی به من نگفتیا نامرد
دیروز یه مرده اومده بود مخازه یکم چرخید تو مخازه بعد گفت بزار برم خانوممو صدا کنم بیام این شلوارو بردارم ، بعد گفت میشه وسایلامو اینجا بزارم برم صداش کنم گفتم بزار موردی نداره ، ناکس رفت نیم ساعت چرخید بعد با زنش اومد الکی اومد شلوارا رو نیگا کرد بعد گفت دست درد نکنه خدافظ ؛ نه خدایی به این عادم نباید فوش داد؟

فقط همينو كم داشتي كه اينجوريم بگم ديگه هيچي

«اجازه هست» به احساست تـ.جاوز بکنم
به حس دوست داشتنت تمارض بکنم
که در این شعر تو را مال خود بکنم
روی بوسیدن مصنوعیت تمرکز بکنم

آه!
میخواستم با تو جــ.ماع فکری بکنم
که تو را محو داستان دیو وپری بکنم
که خیالت را آنچنان دچار درگیری بکنم
که نهایتا بگم عاشقت هستم و دلبری بکنم . . .

"صابر"

فقط همينو كم داشتي كه اينجوريم بگم ديگه هيچي

اصن معلومه دیگه کمبود مهمان دارن ! به جای این مهمونا برن پازل باند رو بیارن راز این شباهت صدا رو بپرسن

خدائي اگه بازم از اين دست صداهاي مشابه تو آرشيوت داري رو كن شفاف سازي كنيم برات

[tandis_m]

رسول جان خيلي عزيزي

[pirana]

2 تومورو دیگه وایتینگ کن
اِ فیو صبر آنزِر نزدیک است

شیفته ی این ادبیات فرنگ دیده ـتم
وقت داری هنوز نمره ـشُ نزده

اگه عصبانی نمیشی میخوام بگم نوید بالا چشت ابرو هستشا

اگر به قصد لذت نگفته باشی عصبانی نمیشم

بهتر نبود بجای اشک مردم رو در آوردن یه دل سیر مردم رو دم افطار میخندوند؟
ناراحت کردن مردم هنر نیست ، وگرنه ما تک تکمون هنرمند هستیم . . .

راستی چی گفته دیروز امروز همه جا حرف از پرش از تراس با کـ*ـونِ؟

یه مشتری داشم پارسال اومد گفت داداش از این کارت خیلی خوشم اومده با اجازت من میرم یه تُب میخورم برمیگردم
من دیگه از خنده داشتم منفجر میشدم
همه رو فارسی گفت تُّب رو گیلکی گفت

از این دست سوتی ها توی هر گویشی هست

«اجازه هست» به احساست تـ.جاوز بکنم
به حس دوست داشتنت تمارض بکنم
که در این شعر تو را مال خود بکنم
روی بوسیدن مصنوعیت تمرکز بکنم

آه!
میخواستم با تو جــ.ماع فکری بکنم
که تو را محو داستان دیو وپری بکنم
که خیالت را آنچنان دچار درگیری بکنم
که نهایتا بگم عاشقت هستم و دلبری بکنم . . .

"صابر"

دلبر تمامی هستی واسه خودتا

4 نفر بودن ولی اون دو نفر دیگه همون اوایل بعد از چندتا کار جدا شدن خیلی وقته که دارن دو نفری کار میکنن.

همون بهتر... وگرنه الان کی به رسول میفهموند تازه پشت صحنه 4نفرن

خدا نکنه
انقده دیشب سرم درد میکرد رفتم خونه یه دوش آب سرد گرفتم و یه چی انداختم تو معدم دیگه کپیدم

خدا قوتت بده مرد

اوووووووووف عجب نقلی گرفتم دهنم صاف شد

ولی هیچ کجای نقلت خراب نشد... قابل توجه اونایی که میگن سایت خرابه

[D.SOL]

اقا اینجا یه کاربر فوق بی جنبه داره اسمشم @[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] هست.اینو اصلا راه ندید اینورا
سیندرلا هم فیلمه قشنگی بود

[MaSiHa]

پرچمو آتیش نزنن برادرای انصار

[pirana]

خودم یه ساعت طول کشید تا تمومش کردم

کپی که گرفتی ازش؟ دوستان ببینید بازم توصیه میکنیم نقل درازمدت میگیرید کپی کنید نپره دهنتون صاف شه