با من و دلتنگی تو این چاردیواری ...نوشته اصلی توسط Hadi
خونه از دست تو چی میکشه
با من و دلتنگی تو این چاردیواری ...خونه از دست تو چی میکشه
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بیخیال یه آواتار بذار شبیه آدمیزاد بشیخوبه صابر خیالش راحت شد که دیگه تبعیدی اینجا نداره
منم که مثه جزامی ها شدم اینجاکسی هم کاریت نداره زندگی جدیدی برای خودت آغاز کن
رفتم مودم بخرم گفت دیر اومدی مسئول انبارمون نیست رفته
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
مودم مگه نداری ؟رفتم مودم بخرم گفت دیر اومدی مسئول انبارمون نیست رفته
رفتم مودم بخرم گفت دیر اومدی مسئول انبارمون نیست رفته
دارم میخوام وای فای بخرممودم مگه نداری ؟
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
باید از 6 صبح برم خیمه بزنم
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
asus بگیردارم میخوام وای فای بخرم
تو یه عشق پست مدرنی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 60 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 60 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
