ولی خداییش یه بار خیلی محبت آمیز نگام کرد
ای لنتیا دوباره قیافش اومد جلو چشمم
احمق دفه اول بوده فکر کرده مشتری هستی شکل پول دیده تورو... مثل تام جری که موش رو شکل خوراکی میدید
اون موقعی که با اوردنگی از دفتر بیرونت کرد رو یادت بیاد
به طرز مسخره ای خودتُ درگیر کردی
2 کاربر مقابل از pirana عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
احمق دفه اول بوده فکر کرده مشتری هستی شکل پول دیده تورو... مثل تام جری که موش رو شکل خوراکی میدید
اون موقعی که با اوردنگی از دفتر بیرونت کرد رو یادت بیاد
به طرز مسخره ای خودتُ درگیر کردی
نه اتفاقا بعد از اینکه کادو رو دادم بود
میدونم میدونم
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
2 کاربر مقابل از R A S O O L عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
بدت نیاد دوست دارم که یه حرفی میزنم ولی کار احمقانه رو الان داری میکنی که از فکرش بیرون نمیای... وگرنه پیشنهادت ایرادی نداشت شایدم اگر نمیرفتی جلو تا مدتها حسرت میخوردی
2 کاربر مقابل از pirana عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .