من اینقدر پای این خونه نشستم ...
من اینقدر پای این خونه نشستم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
نوشته اصلی توسط MaSiHa
ﺗﺎﺯﮔـﯿﺎ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺑﻪ ﻋﺮﺑﯽ ﺑﻬﻢ ﺑﺪ ﻭ ﺑﯿﺮﺍﻩ ﻣﯿﮕﻪ!!!!
ﻫﻤﺶ ﻣﯿﮕﻦ : "ﻓــَﺘﺒﺎﺭﻙ ﺍﻟﻠّﻪ ﺍَﺣﺴﻦِ الخالقین"
ﻋــﺮﺑﯽ هم ﺑﻠـﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ...
فـــُــش مـــُــش نباشه یه وقت!!؟؟
منم که ساده... ๏̯͡
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
خب دوسشون نداری که یادت نمیمونه دیگهچرا شر به پا ميكني آخه من هنو اسم پوريا و ميلاد و از هم تشخيص ندادم چجوري املاشون يادم بمونه
ﻓﮏ ﮐﺮﺩﯾﻦ ﻣﻦ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺎﺹ ﻧﺪﺍﺭﻡ ؟؟؟؟؟؟
ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻮﺑﺸﻢ ﺩﺍﺭﻡ
ﺭﻭﻭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﺭﯾﺎ ﻧﺸﻪ
ﻓﮏ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺧﺒﺮﯾﻪ !!!!!!
اینم اسامیشون ک هرروز بهم اس میدن.
Irancell
FOOTBAL
Pishvaz
Varzesh
Vitrin
JAYEZEH
8282
اخری خیلی سیریشه فک کنم قصد ازدواج داره
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
با دوست دخترم رفتم بیرون! یه سگ
دیده گفت كیشش كن بره میترسم .
یه سنگ زدم تو سرش پاشد دونبالمون!
پریدم بالاى درخت به دوست دخترم گفتم
چرا نمیاى بالا الان تیكه پارت میكنه؟؟!
میگه : مگه من زدم؟؟؟
سگه از خنده ترکید میفهمی ترکید...
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
من نظر کارشناسانه خودمو گفتمنشون دادی که افکارت در حد محتشمیانالبته کارشناس نیستم در والیبال
باید یه مربی بزرگ بیارن مثل آناستازی
لا مصب اخم که میکنه ، بازیکن میرینه به خودش
ویرایش توسط penhold : 07-05-2015 در ساعت 03:27 PM
یه بخش رو دارم میچرخونماهمین که 2تا دکمه کیبرد را در راستای اهداف شرکت تکون بدونی من قبول دارم به عنوان کار.. که متاسفانه اونم انجام نمیدی
زیادی خودمو تحویل گرفتم
يا هميشه دير بودم
يا ازم خسته شدن زود
من به هركسي رسيدم
لحظه ي خدافظي بود ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
جان نوید ، منو یاد خودم میندازه
در حال حاضر 48 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 48 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
