اهل كاشانم
پیشه ام نقاشی است:
گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ ، می فروشم به شما
تا به آواز شقایق كه در آن زندانی است
دل تنهایی تان تازه شود .
چه خیالی ، چه خیالی ، ... می دانم
پرده ام بی جان است .
خوب می دانم ، حوض نقاشی من بی ماهی است .
اهل كاشانم .
نسبم شاید برسد
به گیاهی در هند ، به سفالینه ای از خاك « سیلك » .
نسبم شاید ، به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد .
پدرم پشت دوبار آمدن چلچله ها ، پشت دو برف ،
پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی ،
پدرم پشت زمان ها مرده است .
پدرم وقتی مرد ، آسمان آبی بود ،
مادرم بی خبر از خواب پرید ، خواهرم زیبا شد .
پدرم وقتی مرد ، پاسبان ها همه شاعر بودند .
مرد بقال ازمن پرسید: چند من خربزه می خواهی ؟
من ازاو پرسیدم : دل خوش سیری چند ؟
سهراب سپهری
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
بزرگترين اشتباه همينكه دوستي ها رو تبديل به رابطه عاشقانه ميكنن و آخر سر نه عشقي مونده نه دوستي
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
گند زدن تو نوستالژیمون رفت
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
وقتی مردم میفهمن جایی دارن نظری میدن
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
خخخخخ
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
در حال حاضر 243 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 243 مهمان ها)