@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]+
در هوایت بیقرارم ، یبقرارم روز و شب
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بابای من میگه وقتی هم سن من بوده اومده تهران برای کار شب جایی نبوده بره توی کارتن یخچال میخوابیده ! آدم بعضی وقتا باید طعم سختی رو هم بچشه
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
من اونقدر بد نبودم با نگاهت ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من امشب خونه رو تقسیم کردم
بزار همسایه ی همدیگه باشیم
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 59 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 59 مهمان ها)