زن ترکه بشقابارو میمالیده به باسنش خشک بشه، ترکه میگه لیوانارو بده من خشک کنم
زن ترکه بشقابارو میمالیده به باسنش خشک بشه، ترکه میگه لیوانارو بده من خشک کنم
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تا میاد توافق بشه و تحریمها رو بردارن یه روز قدسی تسخیر لانه جاسوسی یه ک.سشری میشه تا با شعار مرگ بر آمریکا برینن تو مذاکرات
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
کاش میشد به بعضیا فهموند که هیچی نگفتن دلیلی بر نفهم بودن نیست
احترام میذارم بهت گوساله /
نمیدونم چطوری باید به بعضیا فهموند که
دوست با رفیق فرق میکنه
اینو بفهم /
ﻣﻦ . . .
ﺩﻭﺷﯿﺰﻩ ﻣﮑﺮﻣﻪ ﻫﺴﺘﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﻡ ﻗﻨﺪ ﻣﯽ ﺳﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﻗﻨﺪ، در ﺩﻟﻢ ﺁﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !
ﻣﻦ . . .
ﻣﺮﺣﻮﻣﻪ ﻣﻐﻔﻮﺭﻩ ﻫﺴﺘﻢ
ﻭﻗﺘﯽ در جوانی ﺯﯾﺮ ﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺳﯿﺎﻩ ﮔﺮﺍﻧﯿﺖ آرام ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺍﻡ و ﺍﺣﺘﻤﺎلن ﻫﯿﭻ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻢ !
ﻣﻦ . . .
ﻫﻤﺴﺮی مهربان ﻫﺴﺘﻢ
در صفحه اول پرتیراژترین روزنامه ای که ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭیش ﺗﺎ چهلم من ﺁﮔﻬﯽ ﻭﻓﺎﺕ در آن به چاپ می رساند !
ﻣﻦ . . .
ﺯﻭﺟﻪ ﻫﺴﺘﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻪ سال ﺑﻪ ﺣﮑﻢ ﻗﺎﺿﯽ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭ فرزندﻡ ﻣﺎﻫﯿﺎﻧﻪ ۵۰ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﺪﻫﺪ !
ﻣﻦ . . .
ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺭ ﻫﺴﺘﻢ
از روزی که ﺷﻮﻫﺮ میانسالم ﺑﺎ ﮐﺎﻣﯿﻮﻥ ﻗﺮﺍﺿﻪ ﺍﺵ ﺍﺯ ﮔﺮﺩﻧﻪ ﺣﯿﺮﺍﻥ سالم به مقصد نرسید !
ﻣﻦ . . .
ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ ﻫﺴﺘﻢ
در کوچه های تنگ و خلوت برای ﭘﺴﺮان ﺟﻮﺍن کم ظرفیت که با متلکی احتمالن ارضا می شوند !
ﻣﻦ . . .
ﺿﻌﯿﻔﻪ ﻫﺴﺘﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﺭﯾﺶ ﺳﻔﯿﺪان ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺰﺭگم ﺣﻖ ﺍﺭث خودم ﺭﺍ گدایی کنند !
ﻣﻦ . . .
ﺑﺎﻧﻮ ﻫﺴﺘﻢ
در ادعاهای پوچ زن ستیزان بی مقدار، وقتی تظاهر به دفاع از حقوقم می کنند !
ﻣﻦ . . .
ﮐﺪﺑﺎﻧﻮ ﻫﺴﺘﻢ
که ﺷﻮﻫﺮﻡ بعد از غذا ﺁﺭﻭﻍ های جانانه ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﮐﻤﺮﺑﻨﺪﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺷﮑﻢ ﺑﺮﺁﻣﺪﻩ ﺍﺵ ﺟﺎﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ !
ﻣﻦ . . .
ﻣﺎﻣﯽ ﻫﺴﺘﻢ
روزی که ﺩﺧﺘﺮ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﻢ ﺩﺭ ﺟﺸﻦ ﺗﻮﻟﺪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺭﻭﻍ ﭘﺮﺩﺍﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ !
ﻣﻦ . . .
ﻣﺎﻣﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ
وقتی که بچه هایم خرم می کنند ﺗﺎ خطاهاشان ﺭﺍ نادیده بگیرم و تنبیه شان نکنم !
ﻣﻦ . . .
ﺑﯽ ﺑﯽ ﻫﺴﺘﻢ
ﻭ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﯽ ﺁﺭﮐﺎﺋﯿﮏ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ تا ﻧﻮﻩ ﻭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺗﯿﮏ ﺗﯿﮏ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻋﮑﺲ یادگاری بگیرند !
ﻣﻦ . . .
ﻧﻨﻪ ﻫﺴﺘﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﭼﺎﺭﻗﺪﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﻨﺠﺎﻕ ﺯﯾﺮ ﮔﻠﻮﯾﻢ ﻣﯽ بندم ﻭ ﻧﻮﻩ ﺍﻡ در جمع دوستانش، ﺧﺠﺎﻟﺖ زده مرا ﺧﺪﻣﺘﮑﺎﺭ مادرش معرفی می کند !
ﻣﻦ . . .
ﺧﺎنومی، ﻋﺮﻭﺳﮏ، پیشی، نفس هستم
در ماه های اول آشنایی تا رو شدن چهره ی واقعی نامردان تنوع طلب !
ﻣﻦ . . .
ﺯﻧﯿﮑﻪ ﻫﺴﺘﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ، ﺗﺬﮐﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ ﺩﺭﺳﺖ پارک کردن ﻣﺎﺷﯿﻨﺶ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﺩ !
ﻣﻦ . . .
سلیته هستم
ﺩﺭ ﻓﺮﯾﺎﺩﻫﺎﯼ ﺷﺒﺎﻧﻪ ی ﺷﻮﻫﺮﻡ بعد از دیر آمدنش به خانه و توجیه خیانت های مکررش !
ﻣﻦ . . .
ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻮﻻﺩﺯﺭﻩ ﻫﺴﺘﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ چیزی که حق من و فرزندانم است ﺑﺎ این و آن ﻣﯽ ﺟﻨﮕﻢ !
ﻣﻦ . . .
ﺩﻟﯿﻠﻪ، ﻣﺤﺘﺎﻟﻪ، ﻧﻔﺲ ﻣﺤﯿﻠﻪ ﻣﮑﺎﺭﻩ، ﻣﺎﺭ، شیطان، ﺷﺠﺮﻩ ﻣﺜﻤﺮﻩ ﺍﺛﯿﺮﯼ و ﻟﮑﺎﺗﻪ ﻫﺴﺘﻢ
در محاوره ی دیر پای مردمان این سرزمین کهن که ادعای فرهنگ آریایی ۲۵۰۰ ساله دارند !
ﺩﺍﻣﺎﺩﻡ مرا ﻭﺭﻭﺭﻩ ﺟﺎﺩﻭ خطاب می کند.
ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ مرا ﻭﺍﻟﺪﻩ ﺁﻗﺎ مصطفی صدا می زند.
و پدر و ﻣﺎﺩﺭﻡ مرا ﮐﻨﯿﺰ ﺷﻤﺎ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ کنند.
لعنت ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ! /
جنگ شده بود اینجا
!?Who Cares؟!
در حال حاضر 84 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 84 مهمان ها)