یکیم هست که میگه:
باران که می بارد فکر میکنم به آن خانه ی روشن پر از درخت که پناهِ کودکی ام بود. به مادربزرگ که با دستان حنابسته اش برای کبوترها دانه می ریخت و چشمانش که همیشه می خندید. و دختری که آن دالان باریک برایش رمز آلود و مبهم بود و باران برایش همیشه عطش رقص آور و هیجان انگیزی داشت. خانه ای که تا همیشه در عمق خاطراتم ، دست نخورده و بی نقص حضور خواهد داشت. باران که می بارد هنوز دلم رقصی سرخوشانه می خواهد مانند دختری که کودکی من بود.
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
با گرگ ها زندگی می کنی زوزه کشیدن را بیاموز.
شوپنهاور
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
من برای دم جنباندن صادقانه سگان، ارزش بیشتری قایلم تا برای تظاهر به دوستی.
آرتور شوپنهاور
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
در حال حاضر 123 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 123 مهمان ها)