شکل سقوطم
غرق سکوتم
یه جاده که تو مشت دره هاست
واسه یه آواره
دنیا یه دیواره
شب من که پایان نداره
شکل سقوطم
غرق سکوتم
یه جاده که تو مشت دره هاست
واسه یه آواره
دنیا یه دیواره
شب من که پایان نداره
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
نمیشه زمین خورد و گریه نکرد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تیشه فرهاد دلی دریاوار درد شیرین به خاطر بسپار
چیک چیک نور از سقف بازار دیروز دور به خاطر بسپار
شمعی روشن کن پای هر دیوار سایه هامون به خاطر بسپار
شهزاده ی عشق سراپا ایثار از آتش گذشت به خاطر بسپار
بودن یعنی عشق غربت یعنی درد ای درد کهنه از اینجا برگرد
شکل گریه نیست گریه زیر آب گریه در رگبار به خاطر بسپار
ای تو از جنس گل ابریشم نام تو یعنی تکرار شبنم
بی تو میترسم وقته سرودن با تو گل میده شهامت من
تا دریا دریاست رودی جاری باش تا عاشق تنهاست شعری کاری باش
دستامو بگیر ای خوب نایاب بگو از مهتاب از فتح مرداب
بودن یعنی عشق غربت یعنی درد ای درد کهنه از اینجا برگرد
آوازم در باد از صدا افتاد به خاطر بسپار ، به خاطر بسپار
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هیشــکی منو دوست نداره ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 105 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 105 مهمان ها)