البته من در حدی نیستم در این زمینه ها صحبت کنم نه تجربه دارم نه سنم مناسب این صحبت هاس ولی تا اینجای عمرم فهمیدم متاهلی خیلی خوبه اگه یه سری شرایط خاصش رعایت بشه ! وگرنه هر روز حسرت انتخابت رو میخوری
خودتو درگیر نکن آقای ناشناس میخواد از راه به درت کنه
بیا در آغوش شیطان
گلنار برات بیارم یا عروس
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
4 کاربر مقابل از Milik عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
البته من در حدی نیستم در این زمینه ها صحبت کنم نه تجربه دارم نه سنم مناسب این صحبت هاس ولی تا اینجای عمرم فهمیدم متاهلی خیلی خوبه اگه یه سری شرایط خاصش رعایت بشه ! وگرنه هر روز حسرت انتخابت رو میخوری
آره دیگه شرایطش باید فراهم باشه ولی من لجبازی کردم و الان پشیمونم
3 کاربر مقابل از penhold عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
مامان عروس به خاله هام گفته بود که این پسر ابروهاش از ابروهای زنایی که من دیدم نازکتر صورتش هم که با آرایش درست کرده موهاش و لباساشو که دیگه نگو راضی نشدن منو به غلامی قبول کنن
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
3 کاربر مقابل از Milik عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
مامان عروس به خاله هام گفته بود که این پسر ابروهاش از ابروهای زنایی که من دیدم نازکتر صورتش هم که با آرایش درست کرده موهاش و لباساشو که دیگه نگو راضی نشدن منو به غلامی قبول کنن
خوب راهکارش اینه ابروهاتو چند ماه نزنی پاچه بزی بشه ریش بزار و کت و شلوار بپوش کاملاً رسمی برو تا به غلامی قیبولت کنن
3 کاربر مقابل از penhold عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
مامان عروس به خاله هام گفته بود که این پسر ابروهاش از ابروهای زنایی که من دیدم نازکتر صورتش هم که با آرایش درست کرده موهاش و لباساشو که دیگه نگو راضی نشدن منو به غلامی قبول کنن
باید تو رو به کنیزی قبول میکردن
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
2 کاربر مقابل از R A S O O L عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .