صفحه 2228 از 3874 نخستنخست ... 122817282128217822182226222722282229223022382278232827283228 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 22,271 به 22,280 از 38738

موضوع: ××× بـــــا جــنبـه هـــا ×××

  1. #22271
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    دوسه شبه کارتن خواب شدم...
    همش تو خواب برنامه کودک میبینم!!!...
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  2. 16 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  3. #22272
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    مادر بزرگ در حالی که با دهان بی دندان ،
    آب نبات قیچی را می مکید ادامه داد :
    آره مادر ، ُنه ساله بودم که شوهرم دادند ،
    از مکتب که اومدم ، دیدم خونه مون شلوغه
    مامانِ خدابیامرزم همون تو هشتی دو تا وشگون ریز ،
    از لپ هام گرفت تا گل بندازه
    تا اومدم گریه کنم گفت : هیس ، خواستگار آمده
    .
    خواستگار ، حاج احمد آقا ، خدا بیامرز چهل و دو سالش بود و من ُنه سالم
    گفتم : من از این آقا می ترسم ، دو سال از بابام بزرگتره
    گفتند : هیس ، شکون نداره عروس زیاد حرف بزنه و تو کار نه بیاره
    .
    حسرت های گذشته را با طعم آب نبات قیچی فرو داد و گفت :
    کجا بودم مادر ؟ آهان
    جونم واست بگه ، اون زمون ها که مثل الان عروسک نبود
    بازی ما یه قل دو قل بود و پسرهام الک دو لک و هفت سنگ
    سنگ های یه قل دو قل که از نونوایی حاج ابراهیم آورده بودم را
    ریختند تو باغچه و گفتند :
    تو دیگه داری شوهر می کنی ، زشته این بازی ها
    گفتم : آخه ....
    گفتند: هیس آدم رو حرف بزرگترش حرف نمی زنه
    .
    بعد از عقد ، حاجی خدا بیامرز ، به شوخی منو بغل کرد و نشوند رو طاقچه ،
    همه خندیدند ولی من، ننه, خجالت کشیدم!
    به مادرم می گفتم: مامان من اینو دوست ندارم.
    - دوست داشتن چیه؟ عادت می کنی
    .
    بعد هم مامانت بدنیا اومد
    با خاله هات و دایی خدابیامرزت،
    بیست و خورده ایم بود که حاجی مرد
    یعنی می دونی مادر، تا اومدم عاشقش بشم، افتاد و مرد!
    نه شاه عبدالعظیم با هم رفتیم و نه یه خراسون،
    یعنی اون می رفت، می گفتم: اقا منو نمی بری؟
    می گفت: هیس، قباحت داره, زن هی بره بیرون!
    .
    می دونی ننه، عین یه غنچه بودم که گل نشده،
    گذاشتنش لای کتاب روزگار و خشکوندنش!
    .
    مادر بزرگ، اشکش را با گوشه چارقدش پاک کرد و گفت:
    آخ دلم می خواست عاشقی کنم, ولی نشد ننه!
    اونقده دلم می خواست یه دمپختک را لب رودخونه بخوریم، نشد!
    دلم پر می کشید که حاجی بگه دوست دارم، ولی نگفت!
    حسرت به دلم موند که روم به دیوار، بگه عاشقتم, ولی نشد که بگه!
    .
    گاهی وقتا یواشکی که کسی نبود ، زیر چادر چند تا بشکن می زدم
    آی می چسبید، آی می چسبید!
    .
    دلم لک زده بود واسه یک یه قل دو قل و نون بیار کباب ببر
    ولی دست های حاجی, قد همه هیکل من بود،
    اگه می زد, حکما باید دو روز می خوابیدم!
    .
    یکبار گفتم: آقا, می شه فرش بندازیم, رو پشت بوم, شام بخوریم؟
    گفت: هیس، دیگه چی؟ با این عهد و عیال، همینمون مونده که انگشت نما شم!
    مادر بزرگ به یه جایی اون دور دورا خیره شد و گفت:
    می دونی ننه ، بچه گی نکردم، جوونی هم نکردم,
    یهو پیر شدم، پیر!
    پاشو دراز کرد و گفت: آخ ننه، پاهام خشک شده، هر چی بود که تموم شد!
    آخیش خدا عمرت بده ننه!
    چقدر دوست داشتم, کسی حرفمو گوش بده و نگه هیس!

    به چشمهای تارش نگاه کردم، حسرت ها را ورق زدم و رسیدم به کودکی اش
    هشتی، وشگون، یه قل دوقل، عاشقی و ...

    گفتم: مادر جون حالا بشکن بزن، بذار خالی شی
    گفت: حالا دیگه مادر، حالا که دستام دیگه جون ندارن؟
    انگشتای خشک شده اش رو بهم فشار داد. ولی دیگه صدایی نداشتند!

    خنده تلخی کرد و گفت: آره مادر جون،
    این قدر به همه هیس نگید!
    بذار حرف بزنن!
    بذار زندگی کنن!
    آره مادر, هیس نگو، باشه؟
    خدا از "هیس "خوشش نمياد...

    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  4. 14 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  5. #22273
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    رفیقم بسیجیه میخواست با یه دختره تو حوزه دوست بشه رفته بهش گفته:
    خواهرم بیا دوست دینی باشیم
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  6. 18 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  7. #22274
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    وقتی یکی به شوخی بت میگه "بی ریخت " از صدتا "عاشق قیافتم" بیشتر حال میده.
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  8. 17 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  9. #22275
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    شده ام؛
    مثل مغرورترين كافر دنيا كه دلش
    از كفش رفته و حتي به خدا رو زده است!
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  10. 16 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  11. #22276
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    21,766
    تشکر
    386
    تشکر شده : 19,153
    نقل قول نوشته اصلی توسط rebasss نمایش پست ها
    احسان صالحی بود ...

    دوستان لطفا این بحثای امیر فلان کرده ، فلان شده رو تموم کنین ، حال عادم بهم میخوره همش یه سری میان پشت این میگن ، پشت اون میگن ، این بحثای خاله زنکی رو بزارین کنار ؛ لطفا
    نمیدونم راست یگه یا نه ولی من از امیر بجز خوبی و راهنمایی چیزی ندیدم
    اینم میدونم اگه امیر نبود تا حالا ۱۰۰ بار در باران رو گل گرفته بودن
    هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی


  12. 7 کاربر مقابل از Peyman عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  13. #22277
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    21,766
    تشکر
    386
    تشکر شده : 19,153
    سرتو بندازی پایین همه فک میکنن باید بهت پس گردنی بزنن
    هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی


  14. 11 کاربر مقابل از Peyman عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  15. #22278
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    9,086
    تشکر
    32,259
    تشکر شده : 15,200
    نقل قول نوشته اصلی توسط MaMaTiR نمایش پست ها
    خوشت امد از امدنش؟
    یا خدا 30 دقیقه اولش چرا اینجوری بود
    برم واسه ادامه
    !?Who Cares؟!

  16. 5 کاربر مقابل از Malware عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  17. #22279
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    نقل قول نوشته اصلی توسط Peyman نمایش پست ها
    نمیدونم راست یگه یا نه ولی من از امیر بجز خوبی و راهنمایی چیزی ندیدم
    اینم میدونم اگه امیر نبود تا حالا ۱۰۰ بار در باران رو گل گرفته بودن
    اگه کسی مشکلی داره بره با خودش صوبت کنه ، این بچه بازیا چیه اینجا را افتاده همش پشت همدیگه حرف میزنن ...
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  18. 7 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  19. #22280
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    خیلی سخته دلت گرفته باشه..
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    کــ.یرتم این وسط راست کنه...!!

    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  20. 15 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


صفحه 2228 از 3874 نخستنخست ... 122817282128217822182226222722282229223022382278232827283228 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 183 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 183 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •