دختر بودی من اصلا بهت سلام هم نمیکردمنوشته اصلی توسط 117
چقدر تشته اینجا خوابیده اگه دختر بودم چی کار میکردین
رسول بپا از حول حلیم نیفتی تو دیگ(روش زدید مخ زنی)
تو حلیم منی عزیزم
دختر بودی من اصلا بهت سلام هم نمیکردمچقدر تشته اینجا خوابیده اگه دختر بودم چی کار میکردین
رسول بپا از حول حلیم نیفتی تو دیگ
تو حلیم منی عزیزم
با تو !
عکستو بفرست بعدا ببینم چی میشه
اگه من حرفی زدم که ناراحت شدی ازت معذرت میخوام
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
فرستادم براتعکستو بفرست بعدا ببینم چی میشه
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در کوچه باغ های نیشابور و باغرود
پیچیده است ماجرای من و تو
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
اندوه بزرگیس چه باشی , چه نباشی
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
آه از نفس پاک تو صبح نیشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
رسول ادرستو واسم بفرست یه کادو واست دارم
در حال حاضر 87 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 87 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
