مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش
به وعده های م-مه های تو زنده دارندم ...
مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش
به وعده های م-مه های تو زنده دارندم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
همچنان فکر میکنی تنها غریق دنیایی؟نوشته اصلی توسط Milad16+
نگاه کن که به دست که میسپارندم ...
چطوری میلاد؟
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
من اونقدر غریبم که گفتن نداره ...
سلام عزیزم
مثل همیشه
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
لواط با مرده؟
نه جبران خلیل جبرانو میارم با هم بکنیم ، نگران نباش
فدا بشم
زنده باشی
خوشبختی ما در سه جمله خلاصه می شود :من اونقدر غریبم که گفتن نداره ...
سلام عزیزم
مثل همیشه
تجربه از دیروز , استفاده از امروز , امید به فردا
ولی ما با سه جمله ی دیگر زندگی مان را تباه می کنیم :
حسرت دیروز , اتلاف امروز , ترس از فردا
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
همینُ بگو بنویسن رو شیون کریستی مک بلکه افاقه کنه
حق من این نبود ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
مرسی داداش
یه پرستار درجه 1 هم به ما سر بزنه ما راضی هستیم
بعععععله ، داستان جدید کلید خورد ، هفته دیگه همین موقع چس ناله های رسولو میشنویم در حسرت خانوم پرستار ، ابرو کمون و ...
من میگم داری میری یه ادکلن سی تومانی با خودت ببر شاید موردی جور شد بهش پشینهاد بی شرمانتو بده
از الکی نگو ، عزیزم سلاممن اونقدر غریبم که گفتن نداره ...
سلام عزیزم
مثل همیشه
تو هم با رسول برو عمل کن ، طرز فکرتو میگم ...
لواط با مرده؟
زنده باشی
فقط اون اسمش جبران بود مگه؟
یه جبران ترگل و ورگل براتون جور میکنم
رفقا من برم دیگه ، امروز نا پر هیزی کردم
سلام و بزرگواری منو به بقیه دوستان که ندیدمشون برسونین
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
Fu-ck My Heart
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
همچنان محمد معتمدی
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 151 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 151 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
