اوه اوه خنذوانه ی امشب
آتش و آب و آبرو با هم
هر سه گشتند در سفر همراه
عهد كردند هر يكي گم شد،
با نشاني ز خود شود پيدا
گفت آتش، به هر كجا دود است؛
ميتوان يافت مرا آنجا
آب گفتا نشان من پيداست
هر كجا باغ هست و سبزه، بيا
آبرو رفت و گوشه اي بگرفت
گريه سر داد گريه اي جانكاه
آتش آن حال ديد و حيران شد
آب در لرزه شد ز سر تا پا
گفتش آتش كه گريه ي تو ز چيست؟
آب گفتا بگو نشانه، چو ما
آبرو لحظه اي به خويش آمد
ديدگان پاك كرد و كرد نگاه
گفت محكم مرا نگه داريد
گر شوم گم نميشوم پيدا...
در اين عمري كه ميداني
فقط چندي تو مهماني؛
به جان و دل
تو عاشق باش
رفيقان را مراقب باش
مراقب باش تو به آني
دل موري نرنجاني
كه در آخر تو ميماني و
مشتي خاك كه از آني
دلا ياران سه قسمند گر بداني
زباني اند و ناني اند و جاني
به ناني نان بده از در برانش
محبت كن به ياران زباني
وليكن يار جاني را نگه دار
به پايش جان بده تا ميتواني...
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
گل رم به بارسا رو کی دید؟؟؟
عجب گلی بود!
رونالدو بدشانس ترین بازیکن جهان!!!!
خیلی خجالتیه بچه ات : ))
جمع کردن نمیخواد که : )) چون سوتی مبوده ^_*
میخ تو این رفاقتا = ))
همچین خشک و خالی هم نبود : ))
اتفاقا ذوق زده شده بود
نــویـــد ♥
نوید درست میگه،عطرُ داده ایستگاه پرستاری هر کدوم یه پیس
در حال حاضر 141 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 141 مهمان ها)