نگو از گل ، نگو از یخ
که در پاییزم
نگاهم کن ، نگاهم کن
چه دردانگیزم
با من نه گل ، نه آواز
نه آسمان ، نه پرواز
گل مرده ی آوار برگم
پاییزی ام ، هم فصل مرگم
اگر در شب ، اگر در باد
اگر در اشک می رویم
کدامین گل به کدامین باغ ؟
من از پاییز می گویم
اگر ماهم ، اگر خورشید
اگر هم بغض باران
همه عشقم همه بخشش
از اینجا تا بهاران
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ناز داره چه وای قره کمرش کشته منو وای زیر چشمی هی منو می پاد منم می دونم که منو می خواد سعید میخوادش ...
عاشقیم بد دردیه بچه مردم از دست رفت
در حال حاضر 89 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 89 مهمان ها)