صفحه 3011 از 3874 نخستنخست ... 20112511291129613001300930103011301230133021306131113511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 30,101 به 30,110 از 38738

موضوع: ××× بـــــا جــنبـه هـــا ×××

  1. #30101
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    34,499
    تشکر
    1,141
    تشکر شده : 8,006
    نقل قول نوشته اصلی توسط Milad16+ نمایش پست ها
    دیگه نه تا اون حد

    استاد اندی گام بالا اجرا میکنه این هم گام بالا میگیره

    اون یه تیکه که استاد میگه پونه از راه رسیده خونه چراغونه آسمون شهرمون ستاره بارونه توانایی استاد رو به همه نشون میده
    اتفاقاً استاد اندی هیچوقت گام بالا نمیخوانند صدای استاد اوج ندارد

  2. #30102
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1361 نمایش پست ها
    اتفاقاً استاد اندی هیچوقت گام بالا نمیخوانند صدای استاد اوج ندارد
    اوج بی اوج به این میگن دیگه
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  3. #30103
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    35,707
    تشکر
    48,688
    تشکر شده : 38,972
    نقل قول نوشته اصلی توسط Hadi نمایش پست ها
    ن بابا خود رسول روزی 100 بار به من میگه الدنگ .....

    ولی باور کن الدنگه دیگه حیف نیست غذا به اون خوبی رو خراب میکنه
    میدونم شوخی میکنید باهم ولی الان جمله اولت تند بود

    نقل قول نوشته اصلی توسط Rasoulh111 نمایش پست ها
    جنبه شوخی نداری دیگه نقل نگیر ازم
    روبوسی کنید دلخوری پیش نیاد
    با توام هستما هادی


  4. کاربر مقابل از pirana عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #30104
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    روبوسی قبول نیست باید پیش هم بخوابن
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  6. کاربر مقابل از Milik عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #30105
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    35,707
    تشکر
    48,688
    تشکر شده : 38,972
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1361 نمایش پست ها
    سرم خیلی شلوغه نوید ، نمیفهمم چی میگم فشار زیاده ببخش
    چیزی نگفتی که میگی ببخشید که! ایشالله فشار کاریت کمتر بشه یه نفس راحت بکشی


  8. #30106
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    اسی پابده دسته جمعی با هم بریم کنسرت استاد بعد واسمون آهنگ دارم میرم به تهران رو بخونه چه شود ...
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  9. #30107
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    34,499
    تشکر
    1,141
    تشکر شده : 8,006
    نقل قول نوشته اصلی توسط pirana نمایش پست ها
    چیزی نگفتی که میگی ببخشید که! ایشالله فشار کاریت کمتر بشه یه نفس راحت بکشی
    مرسی ایشالله

    نقل قول نوشته اصلی توسط Milad16+ نمایش پست ها
    اسی پابده دسته جمعی با هم بریم کنسرت استاد بعد واسمون آهنگ دارم میرم به تهران رو بخونه چه شود ...
    چه شود

  10. کاربر مقابل از ehsan1361 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  11. #30108
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    34,385
    تشکر
    6,995
    تشکر شده : 22,836
    نقل قول نوشته اصلی توسط pirana نمایش پست ها
    میدونم شوخی میکنید باهم ولی الان جمله اولت تند بود

    روبوسی کنید دلخوری پیش نیاد
    با توام هستما هادی
    من که حرفی ندارم .... نوکرشم هستم زیاد جدی نگیر

    فقط یه لحظه نمیدونم چی شد من یه خورده اعصابم خورد شد دندونمم از سر ظهر گرفته درد بدتر اعصاب برام نزاشته

    من به چه زبونی بگم دوست دارم

    @[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
    ویرایش توسط Hadi : 09-22-2015 در ساعت 07:17 PM


  12. کاربر مقابل از Hadi عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  13. #30109
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    شب جمعه کنسرت محمد معتمدی آهنگ آیینه رو میخونه برامون چقدر گریه کردم با این آهنگ چقدر قیلون شدن با این آهنگ

    40 هزارتومن دادم بلیط گرفتم با چه شور و شوقی
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  14. کاربر مقابل از Milik عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  15. #30110
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    نقش او در دل چه زیبا می نشست
    سنگدل ایینه ی ما را شکست
    اینه صد پاره شد در پای دوست
    باز در هر پاره عکس روی اوست
    اینه درعشق بازی صادق است
    اینه یک دل نه ، صد دل عاشق است
    سال ها ایینه بی تصویر ماند
    آه کاین بی روشنایی دیر ماند
    مانده در کنج شبستان ناصبور
    دیده ی بیدارش از دیدار دور
    روزگارش چهره پوشید از غبار
    تا چه ماند از غبار روزگار
    شامگاهان با شفق خون می گریست
    صبحدم بی مهر افزون می گریست
    از گذار سایه های ابر ودود
    فکر رقص شعله اش در می ربود
    ناگهان برقی زد آن چشم سیاه
    اینه لرزید در دل زان نگاه
    گفت اینک وقت دیدارم رسید
    سرمه سای چشم بیدارم رسید
    آه ای ایینه این روز تو نیست
    پشت این صبح دروغین تیرگی ست
    ای غریب افتاده ی برگشته روز
    کار دارد با تو این هجران هنوز
    اشک ها خواهد هنوز از دیده ریخت
    تارها از جان و دل خواهد گسیخت
    دیده بر هم نه کزین صبح نخست
    جز سیه رویی نخواهی باز جست
    بخت دیداری ندارد اینه
    دیده بر هم می گذارد اینه
    خواب می بیند که سر زد آفتاب
    بازشد لبخند نیلوفر بر آب
    خوبرو آمد به آرایش نشست
    روی خوب آرایش ایینه است
    چون گره بند شب از گیسو گشود
    موج ابریشم به دوش آمد فرود
    از بنا گوشش سحر بر می دمید
    صبح روی شانه اش می آرمید
    سینه اش ایینه دار مهر و ماه
    مانده در چک گریبانش نگاه
    جنبش چالک بازو بی شتاب
    پیچ و تاب رقص نیلوفر بر آب
    سرمه سای چشم مستش دست ناز
    سرمه از چشمش سیاهی جسته باز
    دست گلگون بر لب چون غنچه برد
    غنچه را گل کرد و گل بر گل فشرد
    اینه حیران ز روی فرخش
    سیب سرخ بوسه می چید از رخش
    آه ، ای ایینه جان ایینه جان
    نیست از خواب تو خوش تر در جهان
    خواب خوش دیدی ، ولی آن زیب و فر
    می کند بیداریت را تلخ تر
    آخر از سیبی دلت خون می کنند
    زین بهشت نیز بیرون می کنند
    مایه ی درد است بیداری مرد
    آه ازین بیداری پر داغ و درد
    خفتگان را گر سبکباری خوش است
    شبروان را رنج بیداری خوش است
    گرچه بیداری همه حیف است و کاش
    ای دل دیدار جو بیدار باش
    هم به بیداری توانی پی سپرد
    خفته هرگز ره به مقصودی نبرد
    پر ز درد است اینه ، پیداست این
    چشم گریان می نهد بر آستین
    هر طرف تا چشم می بیند شب است
    آسمان کور شب بی کوکب است
    اینه می گرید از بخت سیاه
    گریه ی ایینه بی اشک است و آه
    در چنین شب های بی فریاد رس
    روز خوش در خواب باید دید و بس

    این شعر کامل استاد هوشنگ ابتهاج (سایه) است

    البته معتمدی همش رو نمیخونه
    ویرایش توسط Milik : 09-22-2015 در ساعت 07:18 PM
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  16. کاربر مقابل از Milik عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 3011 از 3874 نخستنخست ... 20112511291129613001300930103011301230133021306131113511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 106 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 106 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •