فعلا بریم شام بخوریم بعد میام
فعلا بریم شام بخوریم بعد میام
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
از بس به تار زلفت دل ها گرفته منزل
دل را کجا بجویم یک زلف و این همه دل ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دل جای تو شد وگرنه پرخون کنمش
در دیده تویی وگرنه جیحون کنمش ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 67 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 67 مهمان ها)