خواب مرا ببسته اي نقش مرا بشسته اي
وز همه ام گسسته اي بي تو به سر نمي شود
خواب مرا ببسته اي نقش مرا بشسته اي
وز همه ام گسسته اي بي تو به سر نمي شود
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در دنیا خوش تر از این واژه ندیدم
nurse
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
نوشته اصلی توسط Milad16+
شعرای زیبایی میگی !
آه از نفس پاک تو و صبح نیشابور
از چشم تو و چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
اره خیلی بده منم تو کل تابستون همین حالتو داشتمن دیگه چیزی نخوردم ! تا خود صبح ساعت 8 مثلا تو رخت خواب بودم 5 نیم ساعت میخوابیدم یه ساعت بیدار ب.ودم اینجوری ! خلاصه یه وضعی داشتنم
ساعت 8 شد دیگه خوابم برد 3 بعدازظهر بیدار شدمآره میدونم تایم خوابم بهم ریخته .....ولی بعضی از شبام خودم دوست دارم بیدار بمونم
اعصابت خورد میشه دیگه شبا نمیخوابی بیدار میمونی اونوقت صبح خوابت میگیره این میشه که دیگه تایک خوابت بهم میریزه !
البته اینو بگم ازین به بعد پاییز و زمستان میرسه آد م راحت شب میگیره میخواب زیر پتوهیچی خواب زمستونی نمیشه
ولی دیگه تموم شد
آره وقتی هوا سرده خواب زیر پتو خیلی میچسبه
چرا ممممممممممهدر دنیا خوش تر از این واژه ندیدم
nurse
ای نادانچرا ممممممممممه
چون که صد آمد نود هم پیش ماست
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
آه ای سرم سدیم کلرید زود تر تموم شو که دکمه احضار پرستار بی رحمانه مرا میخواند
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
ولی من م.مه رو بیشتر دوست داشتم
بیا اینم ازینجا بیا اینجامن تو اون تاپیک در رفتم چجوری اوردیش اینجا
در حال حاضر 18 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 18 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
