نوشته اصلی توسط Rasoulh111
بچه کونیا همیشه از کیون میارناین چه حرفیِ پس؟
بچه کونیا همیشه از کیون میارن
تو مرد نشدی
اونموقع ابروهامو از وسط نصف کرده بودم شده بود عین ذوالفقار
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بفرما آقا رسول... اینجا سرباز = برده... هرکسی به نوبه ی خودش بردگی کرده و اذیت شده... تا بوده همین بوده و هست و خواهد بود
اونموقع ابروهامو از وسط نصف کرده بودم شده بود عین ذوالفقار
دارم میلاد اماده میکنم ببرم پستو
من و یکی دیگه از بچه ها از اراک بودیم
بفرما آقا رسول... اینجا سرباز = برده... هرکسی به نوبه ی خودش بردگی کرده و اذیت شده... تا بوده همین بوده و هست و خواهد بود
اون یکی اعدامی هارو تا پایه ی چوبه دار میبرد نزدیکترین شخص به اعدامی بود
هنوزم که هنوز شبا نمیتونه بخوابه
هیچ میدونید دیدن خانواده ی یه نفر که اعدام شده چه حسی داره
هیچ میدونید بچه هاشون چجوری میشن وقتی میشنوم باباشون اعدام شده
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ابرو که دیدی وسط ابرو رو زده بودم دوتا خط بالا و پایین داشت
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
سربازی بردگیه ولی انواع مختلف داره تو ایران
بفرما آقا رسول... اینجا سرباز = برده... هرکسی به نوبه ی خودش بردگی کرده و اذیت شده... تا بوده همین بوده و هست و خواهد بود
از بچه ی 17 ساله تا پیرمرد 60 ساله رو اعدام میکردن
راحت تو هفته 4،5 نفر رو اعدام میکردن
هر ماه 50 تا حکم اعدام میومد واسه اجرا دیگه چون نمیتونستن تو یه ماه اینهمه اعدامی داشته باشن خودشون جلو و عقب مینداختن
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 87 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 87 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
