آنقدر خوب باشيد که ببخشيد، امّا
آنقدر ساده نباشيد که دوباره اعتماد کنید!
اگر احساس افسردگی دارید، درگير گذشته هستید.
اگر اضطراب دارید، درگير آینده!
و اگر آرامش دارید، در زمان حال به سر مي بريد.
پس در لحظه زندگی کنید...!
قدر لحظه ها را بدانيد!
زمانی می رسد که دیگر شما نمی توانید بگویید جبران می کنم.
از کسی که به شما دروغ گفته نپرسيد: چرا؟
چون سعي مي كند با دروغ هاي پي در پي، شما را قانع كند!
هیچ بوسه ای جای زخم زبان را خوب نمی کند!
پس مراقب گفتارتان باشيد...
جاده زندگي نبايد صاف و هموار باشد
وگرنه خوابمان مي برد!
دست اندازها نعمت بزرگي هستند..
و نكته آخر:
هيچ وقت فراموش نكنيد كه:
"دنيا تكرار نمي شود.
دوست مجازی...
سخاوتت را دوست دارم...
مثڸ آفتاب می مانی،
گرمی،
مهربانی،
با گذشتی...
دور ایستاده ای،
امّا محبتت گرمم می ڪند...
از اینجا ڪه مڹ"قنوت"بسته ام
تا آنجا ڪه تو به مهربانی "قیام" ڪرده ای
یڪ "سلام" فاصله است...
سلام می ڪنم و
سلامتی و سربلندی برایت می طلبم
و سایہ خشنودی خدا...
تو هم برایم دعا ڪڹ،
ڪه دلماڹ هردو
نیازمند اجابت های قشنگ خداست...
حالا به زندگی لبخند بزن
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
من برای خودم خط هایی دارم
دور بعضی چیزها
زیر بعضی چیزها
و روی بعضی چیزها
گاهی خط قرمز
گاهی خط زرد
و گاهی خط سبز
دور بعضی آدمها را خط قرمز کشیده ام
آنها که همیشه سهمی از حس خوبم را به تاراج میبرند.حسودها ..خودبین ها و مهمتر از همه آنها که همیشه به من دروغ گفتند......
زیر بعضی ها را خط زرد میکشم.
آدمهایی که تکلیفت را با آنها نمیدانی.
مثل فصلها رنگ عوض میکنند و اعتباری نیست نه به تحسین و نه به تکذیبشان..
روی بعضی چیزها و آدمها را با برگهای سبز خطی میکشم, سبز سبز تا یادم بمانند و یادگار همیشگی ذهنم باشند.
آدمهایی ک شاید همه ی فرقشان و خاص بودنشان در نگاه و کلامشان باشد.
آدمهایی که ساده ی ساده فقط دوستشان دارم
این آدمها را باید قاب گرفت و از مژه ها آویخت تا جلوی چشمت باشند ،تا وجب به وجب نگاهت را شکرگزار بودنشان باشی.
تقدیم به آدمهاي سبز
خيلی باارامش و کند اين مطلب را بخوان
ثانيه به ثانيه عمر را با لذت سپری کن
در هر کار و هر حال
کار ، تفريح ،رانندگی ،آموختن، مطالعه، آشپزی،نظافت ، خوردن و آشاميدن، حرف زدن، سکوت و تفکر، مهمانی رفتن، نيايش و....
زندگی فقط در رسيدن به هدف خلاصه نشده
مابه اشتباه اينگونه ميانديشيم:
درسم تمام شود راحت شوم
غذايم را بپزم راحت شوم
اتاقم را تميز کنم راحت شوم
بالاخره رسيدم.... راحت شدم
اوه چه پروژه ای... تمام شود راحت شوم
تمام شود که چه شود؟
مادامی که زنده هستيم و زندگی ميکنم هيچ فعاليتی تمام شدنی نيست بلکه آغاز فعاليتی ديگر است....
پس چه بهتر که در حين انجام دادن هر کاری لذت بردن را فراموش نکنيم نه مانند يک ربات فقط به انجام دادن بپردازيم به تمام شدن و فارغ شدن....
حتی هنگاميکه دستها را ميشوييم نيز ميتوانيم بالذت اينکار را انجام دهيم
يکبار امتحان کنيد
آب چه زيبا آرام پوست دستتان را نوازش ميکند
به آب نگاه کنيد و لذت ببريد
وآنجاست که احساس خوب زندگی کم کم به سراغتان ميايد...
لذت باعث قدرتمند شدن ميشود به طرز باور نکردنی باعث بالا رفتن اعتماد به نفس ميشود...
لذت بردن هدف زندگی است
تا ميتوانی همه کارها و فعاليت ها را با لذت همراه کن... حتی نفس کشيدن که کمترين فعاليت توست...
داستان جالبي وجود دارد دربارهٔ مردي که به سرعت و چهار نعل با اسبش مي تاخت. اين طور به نظر مي سيد که جاي بسيار مهمي مي رفت.
مردي که کنار جاده ايستاده بود، فرياد زد: « کجا مي روي؟ » مرد اسب سوار جواب داد: « نمي دانم، از اسب بپرس! » اين داستان زندگي خيلي از مردم است؛ آن ها سوار بر اسب عادت هايشان مي تازند، بدون اين که بدانند کجامي روند. وقت آن رسيده است که کنترل افسار را به دست بگيريد و زندگي تان را در مسير رسيدن به جايي قرار دهيد که واقعاً مي خواهيد به آنجا برسيد.
کتاب « اثر مرکب » اثر: دارن هاردي
تنهایی...
به تنهایی هم می تواند
دخل آدم را بیاورد
چه برسد به اینکه
دست به یکی کند با غروب
دست به یکی کند با جمعه
با پاییز...!
*امشب خرابم دوستان، سیگار لطفاً
خوابم نمیاید همه بیدار لطفاً
ً
امشب که باید در کنار من بمانید
تعداد هی کم میشود، آمار لطفاً
ً
مِن باب اطمینان خاطر هر چه گفتم
افراد حاضر یک به یک، تکرار لطفاً
ً
میدانم آخر میشوم تنهای تنها
امروز و فردا میروم، پس، دار لطفاً
ً
باید وصیّت نامه ام تنظیم گردد
یک برگه ی a4 و یک خودکار، لطفاً
ً
یک صورت از دار و ندار خود گرفتم
آتش به اموالم زدم، سمسار لطفاً
چندین قلم شاید شود ریز و درشتش
چیز زیادی نیست، وانت بار لطفاً
ً
امّا بدهکاری و قرض و قسط و وامم
جدّاً فراوان است، یک طومار لطفاً
ً
اموال خود را میفروشم، قسطها را
گردن بگیرد یک نفر پولدار لطفاً
ً
شاعر شدم از بس که بیکاری کشیدم
امّا عجب دردیست بیکاری، کار لطفاً..
از حکیمی پرسیدند:
چرا از کسی که اذیتت می کند انتقام نمی گیری؟
با خنده جواب داد:
آیا حکیمانه است سگی را که گازت گرفته گاز بگیری
میان پرواز تا پرتاب تفاوت از زمین تا آسمان است
پرواز که کنی، آنجا میرسی که خودت می خواهی
پرتابت که کنند ، آنجا می روی که آنان می خواهند
پس پرواز را بیاموز...!!!
پرنده ای که "پرواز" بلد نیست،
به "قفس" میگوید "تقدیر"
در حال حاضر 239 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 239 مهمان ها)