دونفر اومدن به ملاقاتت یادت بود از ترس خودشونو خیس کرده بودن پا به فرار تو این سالن گذاشتم توام ریش زیادی گذاشته بودی داشتی وسط اون همه جمعیت قر میدادی
آخ نگو نگو تو هم اون وسط داشتی کارای خاک بر سری با زنجیر میکردی بی تربیت فاحشه
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...