باز مقاله نوشتن ها شروع شد
آي اسپورت- جواد كاظميان اين روزها برای تيم اينستاگرام توپ میزند. او لابهلای هواداریاش از رئال مادريد در روزهای درخشان اين باشگاه، قابهايی از گذشته را نيز براي مخاطباناش به نمايش درميآورد. قابهايی از سالهاي اوج او در پرسپوليس. در اين تصاوير، نشانههاي نوستالژيك زيادي وجود دارد. نشانهاي از اولين سالهاي دهه هشتاد. لباسهاي تنگ و خطِ صافِ ريش زير چانه در روزگار موها و عشقهای هميشه خيس. جواد در پست آخرش، جملهاي از آلبوم آخر شادمهر را به يكي از عكسهای قديمياش چسبانده است. جملهاي كه عمق دلتنگي او براي گذشته را عيان ميكند: «شايد يه روز سرد، شايد يه نيمه شب، دلت بخواد بشه، برگردي به عقب...». اين شايد همه چيزي است كه جواد از زمان حال ميخواهد و شايد، شادمهر هم.سيزده سال قبل، جواد كاظميان براي محبوببودن هيچ چيز كم نداشت. آن صورت استخوانی، آن موهاي بلند، آن ايستگاهیهای مواج تماشايي و آن انرژي تمامنشدنی در زمين مسابقه، شماره 9 پرسپوليس با نام او را تبديل به طلاي 24 عيار كرده بودند. «بمب انرژی» لقبي بود كه آری هان براي جواد در نظر گرفت. بازيكنی كه میتوانست در پرسپوليس بماند و در ساختار هجومی و جذاب تيم دنيزلی كولاك كند اما هواخواهان خليجنشين، اين ستاره از ليگ ايران گرفتند. كاظميان رفت، دلش تنگ شد و جيباش گشاد. رفت و براي سالها، به راحتطلبي در آغوش دلارهای آغشته به نفت خو گرفت. رفت و همه آن اعجاز و انرژی و ضربههای قوسدار را جايی دورتر از چشم پسربچههای مشتاق وطنی خرج كرد. در كاظميان، جاهطلبي لازم براي بازی در اروپا وجود نداشت و در ليگ برتر، پول لازم براي حفظ او و تماشای نمایش او. اگر اماراتیها امروز به هر قيمتي «آموری» را حفظ میكنند و حقوقی فضايي براي او درنظر ميگيرند تا لذتِ شوف، شوف گفتن برای دريبلهاي اين بازيكن را از دست ندهند، سهم ما از تماشای كاظميان در بهترين سالهای جوانی، به مرزهاي دوبیاسپورت محدود شده بود. متولدين اولين سالهای دهه هفتاد، نوجواني عجيبي را پشت سر گذاشتند. در همان سالها، خبر مهاجرت هميشگي محبوبترين خوانندهشان را شنيدند. خالقِ مسافر و دهاتي، اولين كنسرتهاي عمرش را بيرون از ايران برگزار كرد و ديگر برنگشت. درست مثل ستارههايی كه دوران اوج را در فوتبال امارات سپري كردند. حسابهای بانكی بسته و فكرهای بستهتر، همه اين نوابغ را از ايران گرفتند. از مردم، از استيجها و از استاديومها. نوابغي كه شايد در يك روز سرد، يك نيمهشب، از آرزوي برگشت به عقب حرف بزنند. بازگشت به اولين سالهای بيداري. بدون تاوانهای تلخ. بدون خداحافظی غمبار، بدون سفرهای طولانی. روی استیجهای وطنی. در زمینهای فوتبال لعنتیِ ایرانی. همینجا. در محدودهای سرزمینی به نام ایران.
تو به هر راهی بری، من ادامه میدمت ....
و اما لیست نهایی و لیست من
1.تکرارم نکن
2.ادامه میدمت
3.تنهاییام
4.روز سرد
5.همیشگی
6.عقل وعشق
7.تجربه کن
8.غرور (احسان (فلیک)[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...])